Meaning and usage of abuse word
What is definition, meaning and usage of word abuse

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Abuse به فارسی با مثالهای کاربردی

abuseسوء استفاده” قرار است کسی یا چیزی از آن استفاده کند یا با آن رفتاری اشتباه کند. هنگامی که این کلمه یک فعل است، “s” مانند “z” به نظر می رسد.

 

  1. The man who abused his neighbors with insults and vandalism was eventually arrested by the police.
  2. The woman who lives in the apartment next door lost custody of her children because she was abusing them.
  3. A person I work with was abusing his wife, so the police arrested him.
  4. It’s unhealthy to abuse alcohol.
  5. The President is in danger of being impeached for abusing his position for personal gain. (The word “abusing” in this sentence is a gerund.)
  6. A teacher who is aware of a child being abused must report the abuse to the authorities.

 

  1. مردی که با توهین و خرابکاری از همسایگانش سوء استفاده می کرد در نهایت توسط پلیس دستگیر شد.
  2. زنی که در آپارتمان همسایه زندگی می کند، حضانت فرزندانش را به دلیل سوء استفاده از آنها از دست داد.
  3. فردی که با او کار می کنم با همسرش بدرفتاری می کرد که پلیس او را دستگیر کرد.
  4. سوء استفاده از الکل ناسالم است.
  5. رئیس جمهور به دلیل سوء استفاده از موقعیت خود برای منافع شخصی در خطر استیضاح است. (کلمه “سوء استفاده” در این جمله یک جیروند است.)
  6. معلمی که از کودک آزاری آگاه است باید این آزار را به مقامات گزارش دهد.

 

وقتی این کلمه یک اسم باشد، تلفظ می شود سوء استفاده. “s” به صورت “s” تلفظ می شود.

 

  1. Elder abuse, which involves harming a person who is elderly, may result in jail time if there’s a conviction.
  2. People who work in hospitals can suffer from physical and mental abuse while on the job.
  3. The abuse of a child is a terrible thing which can not go unpunished.
  4. Sexual abuse from a spouse should be reported to the authorities.
  5. Victims of abuse can find help through social services.
  6. The intentional abuse of an animal is illegal in many places.
  7. Boxers can endure a lot of physical abuse as they are fighting.
  1. سالمند آزاری، که شامل آسیب رساندن به یک فرد مسن است، در صورت محکومیت ممکن است منجر به حبس شود.
  2. افرادی که در بیمارستان ها کار می کنند ممکن است در حین کار از آزار جسمی و روحی رنج ببرند.
  3. آزار و اذیت کودک چیز وحشتناکی است که بدون مجازات باقی نمی ماند.
  4. آزار جنسی از سوی همسر باید به مقامات گزارش شود.
  5. قربانیان سوء استفاده می توانند از طریق خدمات اجتماعی کمک بیایند.
  6. آزار عمدی حیوان در بسیاری از جاها غیرقانونی است.
  7. بوکسورها می توانند آزارهای فیزیکی زیادی را در حین مبارزه تحمل کنند.

کلمه abusive “سوء استفاده کننده” یک صفت است:

  1. The manager of the store was fired because he was so abusive towards the employees.
  2. Jennifer left her husband because he was verbally abusive towards her.
  3. Rick divorced his wife on the grounds that she was so emotionally abusive.
  4. You shouldn’t remain in an abusive relationship.
  1. مدیر فروشگاه به دلیل بدرفتاری با کارمندان اخراج شد.
  2. جنیفر شوهرش را ترک کرد زیرا او با او توهین کرد.
  3. ریک همسرش را به این دلیل طلاق داد که او از نظر عاطفی بسیار آزاردهنده است.
  4. شما نباید در یک رابطه توهین آمیز باقی بمانید.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b