english phrases starting with K
American phrase words starting with letter K

 

در این درس، عبارات ضروری آمریکایی که با حرف K شروع می شود را با مثال هایی پوشش می دهیم. به طور کلی، عبارات بیشتر در گفتگوهای روزانه معمولی در میان آمریکایی ها استفاده می شود، بنابراین، شما ممکن است از عبارات در گفت و شنود روزمره خود به خصوص با آمریکایی ها استفاده کنید.

 

درس قبلی عبارات

درس قبل درباره عبارات آمریکایی با حرف J بود.

 

عبارات انگلیسی با حرف K

کلمات روز: K

keep a low profile= پنهان شدن؛ جلب توجه نکردن.

Darryl decided to keep a low profile when he first joined the company and spent a lot of time in his cubicle.

وقتی داریل تازه وارد شرکت شده بود سعی می¬کرد جلب توجه نکنه و و زمانی زیادی رو تواتاقک خودش می¬گذروند.

 

keep an eye on (something or someone)= مراقب چیزی بودن.

You have to keep an eye on your kids while they’re swimming.

باید موقعی که بچه¬هات شنا می¬کنن مواقبشون باشی.

I try to keep an eye on the news in order to make financial decisions.

سعی می¬کنم به خاطر تصمیم های مالی حواسم به اخبار باشه.

 

keep a straight face= لبخند نزدن و نخندیدن.

It’s hard to keep a straight face when in the presence of clowns; however, many children find them to be kind of scary.

سخته در حضور دلقک¬ها جلوی خنده¬تو بگیری، با این حال، به نظر خیلی از بچه¬ها اونا ترسناکن.

 

keep (someone) company= وقت گذراندن با کسی؛ بودن با کس دیگری.

Rhonda knows that her mother is lonely after the death of her father, so she keeps her mother company on the weekends.

راندا می¬دونه که مادرش بعد از فوت پدرش تنهاست، برای همین آخرهفته¬ها با مادرش وقت می¬گذرونه.

 

keep your eye on the ball= سعی برای رسیدن به هدف¬تان؛ انجام کاری که باید انجام بدی.

If you don’t keep your eye on the ball, you’re not going to be successful.

اگر کاری رو که بادی انجام ندی، موفق نمی¬شی.

 

keep your mouth shut= ساکت بودن و چیزی نگفتن.

Bobby has to learn how to keep his mouth shut because he says a lot of things that hurt other people’s feelings.

رابی باید یادبگریه چطور دهنشو ببنده چون حرفای زیادی میزنه که احساسات بقیه رو جریحه دار میکنه.

 

keep to oneself= دوری کردن از دیگران؛ خودداری از ارتباط با دیگران؛ احساسات و افکار مخفی داشتن.

Unlike other people in our class, Mary keeps to herself and doesn’t talk to the other students.

برخلاف بقیه افراد کلاسمون،   ماری از بقیه دوری میکنه و با بقیه حرف نمی¬زنه.

 

keep up with the Joneses= داشتن چیزهایی که همسایه¬ات داره؛ از قافله عقب نموندن.

It’s hard to keep up with the Joneses when you’re out of a job.

وقتی شغل نداری، عقب نموندن از قافله کار سختیه.

 

kick the bucket= مردن.

Tom was living a very good life until he kicked the bucket.

(caution: this is a very informal expression and some people might take offense in the use of it.)

تام زندگی خوبی داشت تا اینکه مرد.

(احتیاط: عبارت بسیار غیر رسمیه و ممکنه بعضی¬ها از شندینش نارراحت بشن)

 

kill two birds with one stone= رسیدن به دو هدف با یه حرکت؛ یک تیر و دو نشان.

Growing vegetables provides fresh food and is an interesting hobby thereby killing two birds with one stone.

پرورش سبزیجات هم موجب تولید مواد غذایی تازه میشه و هم عادت درمانی جالبیه. در واقع، با یه تیر دو نشون زدنه.

 

knight in shining armor= کسی که به فرد دیگر کمک میکنه، معمولا مردی که به یه زن کمک میکنه.  به دوران جوانمردی تو قرون وسطی اشاره میکنه.

Although not everyone likes Brett because he’s not a very nice person, he’s Mary’s knight in shining armor.

با اینکه خیلی ها برت رو دوست ندارن چون آدم خوبی نیست،  ولی برای ماری مثل یه قهرمانه.

 

knock it off= تمومش کن؛ بس کن. ( مشابه “Stop it” و “Quit it.” )

Emily and Tom were fighting with each other until their father told them to knock it off.

امیلی و تام تداشتن با هم کتک¬کاری میکردن تا اینکه باباشون گفت تمومش کنن.

 

knock one’s socks off= تاثیر خوبی بر کسی گذاشتن؛ چیزی یا کسی را خیلی دوست داشتن.

The Thai food at that restaurant will knock your socks off.

غذای تایلندی اون رستورانه عالیه.

 

knock the living daylights out of (someone)= کسی را محکم زدن.

Dick “The Bruiser” Kelly knocked the living daylights out of his opponent in last night’s fight.

دیک کلی قلدر، دیشب تو مسابقه پدر حریفشو در آورد.

 

know better= تشخیص خوب و بد.

Jimmy likes to eat sand but that’s only because he doesn’t know better.

جیمی خوردن شن رو دوست داره اما تنها به این خاطره که خوب و بد رو از هم تشخیص نمیده.

 

know one’s place= دانستن جای خود در شرکت یا سازمان؛ آگاهی از از حد خود در جایی.

Knowing your place within a company will make it easier to get along with coworkers.

دونستن جایگاه و حد و حدود  تو یه شرکت کنار اومدن با بقیه کارمندارو راحت¬تر میکنه.

 

know one’s stuff=  با سواد و حرفه¬ای بودن؛ کار بلد بودن.

Professor Jenkins really knows his stuff when it comes to computers and the internet.

وقتی صحبت از کامپیوتر و اینترنت میشه، پروفسور جنکینز خیلی کار بلده.

 

know the ropes= چم و خم کاری رو بلد بودن. ( مشابه  learn the ropes)

Until you know the ropes around here, you’re going to have to spend extra in getting the right information from other people.

تا وقت به چم و خم اینجا وارد بشی، مجبوری برای یاد گرفتن از بقیه وقت بیشتری رو صرف کنی.

 

know where one stands= پی¬بردن به رابطه دو نفر در شرکت.

James thinks he knows where he stands with Crystal, but he’s not completely sure how much she likes him.

جیمز فکر میکنه می¬دونه رابطه¬اش با کریستال از چه قراره، اما کاملا مطمئن نیست که اون چقد دوستش داره.

 

درس بعدی عبارات

درس بعدی درباره عبارات آمریکایی با حرف L هست.

 

درس های عبارات مرتبط

هیچ

 

صفحه اصلی درس های عبارات

اگر مایل به دیدن تمامی دروس های کافه مرتبط با عبارات انگلیسی هستید، می توانید به صفحه عبارات آمریکایی با ترجمه فارسی مراجعه کنید.

 

منابع برای تسلط بر زبان انگلیسی

برای دسترسی به تمام دروس مربوط به عبارات، جملات، اصطلاحات، ضرب المثل ها، زبان عامیانه و کلمات انگلیسی، می توانید از صفحه یادگیری و تسلط به زبان انگلیسی ما دیدن کنید.