english phrases starting with i
American phrase words starting with letter I

 

در این درس، عبارات ضروری آمریکایی که با حرف I شروع می شود را با مثال هایی پوشش می دهیم. به طور کلی، عبارات بیشتر در گفتگوهای روزانه معمولی در میان آمریکایی ها استفاده می شود، بنابراین، شما ممکن است از عبارات در گفت و شنود روزمره خود به خصوص با آمریکایی ها استفاده کنید.

 

درس قبلی عبارات

درس قبل درباره عبارات آمریکایی با حرف H بود.

 

عبارات انگلیسی با حرف I

کلمات روز: I

I beg your pardon= ببخشید.

A: Would you two stop making so much noise please? We can’t hear the movie.

B: I beg your pardon. We didn’t realize we were so loud.

آ. میشه شما دو نفر اینقدر سر و صدا نکنن لطفا؟ نمی­تونیم صدای فیلمو بشنویم.

ب. ببخشید. نفهمیدیم اینقدر بلند حرف می­زنیم.

 

If it ain’t broke, don’t fix it= اگه چیزی علارغم قدیمی بودنش درست کار میکنه کاری بهش نداشته باش. ( از نظر دستور زبا انگلیسی این عبارت اشتباه است: ain’t broke)

A: Wow, this machine needs some new parts.

B: If it ain’t broke, don’t fix it.

آ.واو، این ماشین به چندتا چیز جدید نیاز داره.

ب. تا خراب نشده، کاریش نداشته باش.

 

If worst comes to worst=قوز بالا قوز، در بدترین حالت.

Brandon is a terrible cook, but he wants to make breakfast. If worst comes to worst, they can always go out for breakfast at a restaurant.

برندن آشپز افتضاحیه، اما می­خواد صبحونه درست کنه. اگر خیلی بد بودمی­تونن برا صبحونه برن رستوران.

 

If you can’t beat them, join them= اگر نمی­تونی جلوی بقیه رو برای انجام کاری که تو دوست نداری بگیری، باهاشون همراه شو.

Tom was angry that everyone was partying on company time, but then he said to himself, “If you can’t beat them, join them.”

تام از اینکه همه تو ساعت کاری مهمونی می­گیرن عصبانی بود، اما بعدش به خودش گفت:”اگر نمی­تونی ازشون ببری، باهاشون همراهی کن.”

 

If you can’t stand the heat, get out of the kitchen= اگر خوشت نمیاد، پس بی­خیالش شو.

A: I’m tired of being a supervisor. There’s too much stress involve.

B: If you can’t stand the heat, get out of the kitchen.

آ. از مدیر بودن خسته شدم. خیلی استرس داره.

ب. اگر ازش خوشت نمیاد، پس بی­خیالش شو.

 

Ignorance is bliss= بی خبری خوش خبری؛ اگر چیزی رو نمی­دونی، دچار مشکل هم نمیشی.

 

in a pinch= تو شرایط اضطراری؛ تو شرایطی که یه اقدام فوری باید انجام بشه.

Tom can’t always rely on his car to get to work because it breaks down a lot, so in a pinch sometimes he rides his bike.

تام نمی­تونه همیشه برای سر کار رفتن رو ماشینش حساب کنه  چون زیاد خراب میشه، بنابراین تو شرایط اضطراری از دوچرخه­اش استفاده میکنه.

 

in good condition / in good shape:

This old car is in very good condition.

این ماشین تو شرایط خوبیه.

 

in good spirits= خوشحال؛ شاد.

She’s in very good spirits today because it’s Friday and she doesn’t work on the weekend.

امروز خیلی خوشحاله چون جمعه­است و اون آخر هفته­ها کار نمی­کنه.

 

in no time at all= خیلی سریع؛ فی­الفور.

Just wait. The train will be here in no time at all.

فقط صبر کن. قطار خیلی سریع میرسه.

 

in one’s own best interest= چیزی که برات خوبه حتی اگه دوستش نداری.

Eating all of her broccoli is in her own best interest, but she hates it.

خوردن تمام کلم بروکلی­هاش برای خودش خوبه، اما اون ازشون متنفره.

 

in one’s own world= جدا از دیگران؛ غرق افکار خویش.

He’s such a deep thinker that he gets lost in his own world.

اینقدر فکر می­کنه که تو افکار خودش غرق میشه.

 

in one’s pocket= کنترل فرد دیگر، معمولا با استفاده از عشق، پول یا قدرت.

He’s so in love with her, she has him in her pocket.

اونقدر عاشقه که تو مشت دختره­است.

 

in one’s shoes= خود را جای کس دیگر گذاشتن.

It’s not fair to criticize her unless you’re able to stand in her shoes.

عادلانه نیست ازش انتقاد کنی مگر اینکه بتونی خودتو جاش بذاری.

 

in over one’s head= فرای تجربه و توانایی عمل کردن.

He’s training for a fight with another martial arts expert, but everyone thinks he’s in way over his head.

اون داره برای مبارزه با یه متخصص هنرهای رزمی دیگه آموزش میبینه، اما همه فکر می­کنن داره لقمه گنده­تر از دهنش بر می­داره.

 

in the ballpark= حدس خوب؛ نزدیک به واقعیت.

We didn’t pay full price for the house but your guess of just under $300,000 is in the ballpark.

ما قیمت کامل برای خونه رو پرداخت نکردیم، اما حدست برای کمتر از ۳۰۰ هزار دلار، تقریبا درسته.

 

in the blink of an eye= خیلی سریع.

The shot given by the nurse will hurt a little, but it will be over in the blink of an eye.

تزریفق توسط پرستار کمی درد داره، اما تو چشم به هم زدنی تموم میشه.

 

in the driver’s seat= کنترل داشتن رو موقعیت.

He’s never comfortable unless he’s in the driver’s seat.

هیچ­وقت احساس راحتی نمیکنه مگر اینکه کنترل اوضاع تو دستش باشه.

 

in the lap of luxury= خیلی پولدار؛ تو پول غرق بودن.

After making millions of dollars in real estate, he’s living in the lap of luxury.

بعد از  درآوردن میلیون­ها دلار تو معاملات ملکی، الان تو ناز و نعمت زندگی میکنه.

 

in the long run= در دراز مدت.

They have had many disagreements during their 40-year marriage, but in the long run they’ve been able to get along very well together.

اونا در طول ازدواج 40 سالشون اختلافات زیادی داشتن، اما تو دراز مدت تونستن کمی با هم راه بیان.

 

in the running= در رقابت با دیگران؛ کاندید موقعیتی بودن.

She’s in the running for a top managerial position within the company.

اون تو شرکت برای یه سمت مدیریتی کاندیده/ تو شرکت کاندید سه سمت مدیریتیه.

 

in the same league= در شرایط یکسان؛ به اندازه دیگران مهارت داشتن.

He’s not in the same league as ordinary supervisors. He’s very, very good at managing his workers.

با مدیران معمول تو یه سطح نیست. خیلی خیلی تو مدیریت کارمنداش خوبه.

 

in this day and age= حالا؛ در دنیای امروز/مدرن.

In this day and age, many downtown plazas display art and sculpture.

امروزه، تو خیلی از میدون­های مرکز شهر، چیزای هنری و مجسمه به نمایش می‌ذارن.

 

I guess so= ت”بله” گفتن اما نه با رغبت؛ موافقت با چیزی بعد از فکر زیاد.

A: Can I borrow your car?

B: Well….. I guess so.

آ. می­تونم ماشینتو قرض بگیرم؟

ب. خوب …….. احتمالا.

 

It ain’t over ’till the fat lady sings= تا تموم نشده نمیشه نتیجه­گیری کرد.

A: It looks like Brazil is going to lose the soccer match.

B: It ain’t over ’till the fat lady sings.

آ. به نظار میاد قراره برزیل مسابقه فوتبالو ببازه.

ب. تا تموم نشه نتیجه معلوم نمیشه.

 

it stands to reason= منطقی به نظر میاد؛ منطقیه.

It stands to reason that walking around outside in the cold rain without a coat, a hat, or an umbrella might make you sick.

اینکه پیاده روی تو هوای سرد بارونی بدون کافشن، کلاه، یا چتر ممکنه مریضت کنه، منطقی به نظر میاد.

 

it takes some getting used to= قبل از اینکه از چیزی خوشت بیاد یا یادش بگیری باید بارها انجامش بدی.

Fly fishing isn’t as easy as fishing with worms. It takes some getting used to.

ماهیگیری با پشه اندازه ماهیگری با کرم آسون نیست. باید خیلی تمرین کنی تا دستت بیاد.

 

It takes one to know one= کافر همه را به کیش خود پندارد. اگر خودت خصیصه بدی رو داشته باشی پیدا کردنش تو دیگرا راحت­تره.

A: You’re a thoughtless, selfish person.

B: Oh yeah? Well, it takes one to know one.

آ. تو آدم بی­فکر و خودخواهی هستی.

ب. اه جدی؟ خوب، کافر همه را به کیش خود پندارد.

 

it’s no use= راهی برای حل این مشکل نیست. نمی­تونم در این مورد کاری کنم. غیر ممکنه.

“It’s no use! I can’t get this remote control to work.”

” فایده­ای نداره! نمی­تونم این ریموت کنترل رو درست کنم.”

 

درس بعدی عبارات

درس بعدی درباره عبارات آمریکایی با حرف J هست.

 

درس های عبارات مرتبط

هیچ

 

صفحه اصلی درس های عبارات

اگر مایل به دیدن تمامی دروس های کافه مرتبط با عبارات انگلیسی هستید، می توانید به صفحه عبارات آمریکایی با ترجمه فارسی مراجعه کنید.

 

منابع برای تسلط بر زبان انگلیسی

برای دسترسی به تمام دروس مربوط به عبارات، جملات، اصطلاحات، ضرب المثل ها، زبان عامیانه و کلمات انگلیسی، می توانید از صفحه یادگیری و تسلط به زبان انگلیسی ما دیدن کنید.