در این درس، عامیانه ضروری آمریکایی که با حرف S شروع می شود را با مثال هایی پوشش می دهیم. به طور کلی، زبان عامیانه بیشتر در گفتگوهای خیابانی معمولی در میان آمریکایی ها استفاده می شود، به طوری که حتی افراد بین المللی (غیر بومی) ساکن ایالات متحده ممکن است آنها را درک نکنند. بنابراین، شما ممکن است از زبان عامیانه در مکالمات معمولی روزانه خود به خصوص با آمریکایی ها استفاده کنید. فقط مراقب باشید و در مکالمات رسمی مانند مصاحبه های شغلی یا جلسات کاری از زبان عامیانه استفاده نکنید.
.
درس قبلی زبان عامیانه
درس قبل درباره زبان عامیانه آمریکایی با حرف R بود.
اصطلاحات عامیانه انگلیسی با حرف S
Sack= اخراج کردن
The president of the company sacked half of his office staff because the company was losing money.
رئیس شرکت نیمی از کارمندای دفترشو اخراج کرد چون شرکت درحال از دست دادن پول بود.
Sap=احمق؛ بیتجربه
If Nelson wasn’t such a sap, he’d realize that his old girlfriend doesn’t want him to call anymore.
اگر نیلسون اینقدر بیتجربه نبود، میفهمید که دوستدخترسابقش نمیخواد به کسی زنگ بزنه.
Say what?= چی گفتی؟
No Example for this one
Says who?= بر چه اساسی؟ کی هستی که بهم میگی میتونم این کارو انجام بدم؟
A: You can’t park here.
B: Oh yeah? Says who?
آ. نمیتونی اینجا پارک کنی.
ب. اه جدی؟ کیگفته؟
scaredy cat= بزدل و ترسو (معمولا بچهها ازش استفاده میکنن، اما ممکنه بزرگسالا هم استفاده کنن)
You can’t go to sleep without a nightlight? Don’t be such a scaredy cat!
نمیتونی بدون چراغ خواب بخوابی؟ اینقد بزدل نباش!
Scatterbrain= کسی که نمیتونه تمرکز کنه و اتفاقا رو درست به یاد بیاره
Our teacher was a real scatterbrain today. She couldn’t remember which homework assignment she gave us.
معلمون امروز خیلی گیج بود. یادش نمیاومد کدوم تکلیفو بهمون داده.
Schmooze= معاشرت کردن؛ به مهمانی رفتن و صحبت کردن، به خصوص در مورد کسب و کار
If you want to get ahead in the company you work for, sometimes you have to schmooze with people you don’t like very much.
اگر میخوای که تو شرکتی که توش کار میکنی پیشرفت کنی، گاهی لازمه با افرادی که خیلی ازشون خوشت نمیاد معاشرت کنی.
Score= گرفتن چیزی خوب
Tito scored front row tickets to a U2 concert.
تیتو برای کنسرت یوتو بلیت ردیف اولو گرفت.
Screw= فریب دادن یا کسی را در شرایط بدی قرار دادن
Helen got screwed by a car dealer when she traded in her old car. (caution: sometimes this word is a little vulgar.)
هلن توسط یه فروشنده ماشین ، موقع تعویض ماشین قدیمیش فریب خورد. (احتیاط: گاهی این کلمه کمی رکیکه)
screw around= چرخیدن؛ بیهدف کاری کردن
You’d better stop screwing around and get your homework done.
بهتره از چرخیدن دست برداری و تکالیفتو انجام بدی.
screw up= اشتباه بزرگی کردن
Many Americans are very mad at rich people and Republicans who screwed up the economy.
تعداد زیادی از آمریکاییها از پولدارا و جمهوریخواهاکه به اقتصاد گند زدن عصبانین.
Scrounge= تلاش برای پیداکردن چیزی؛ جستجو کردن
Every morning Justin scrounges around his room looking for clean clothes to wear.
هر صبح جاستین تو اتاقش دنبال لباس تمیز برای پوشیدن میگرده.
scuz bag= آدم کثیف، از لحاظ جسمی و اخلاقی کثیف
The scuz bag who lives down the street was caught peeking into his neighbors’ house.
اون کثافتی که که آخر خیابون زندگی میکنه موقع ورود به خونه همسایهاش گیر افتاد.
scuz bag= میزان کثیفی
Don’t you feel kind of scuzzy if you go more than two days without taking a shower?
اگر بیشتر از دو روز دوش نگیری احساس کثیفی نمیکنی؟
see-through= شفاف؛ چیز سبک؛ نازک
A lovely woman in a see-through blouse caught the attention of everyone at the party.
یه زن دوستداشتنی تو مهمونی با یه بلیز نازک توجه همه رو به خودش جلب کرد.
Selfie= عکس گرفتن از خود
I took this selfie while standing the elevator
این سلفی رو وقتی تو آسانسور وایستاده بودم گرفتم.
sell out= فروختن محبوبیت یا استعداد به ازای پول؛ ایجاد هنر یا سرگرمی که برای مخاطب عام جداب باشه.
This was a great band until they sold out. Now they’re music is really boring.
این باند خیلی خوب بود تا اینکه خودشونو فروختن. حالا آهنگاشون واقعا خسته کنندن.
set (one) back= هزینه برداشتن
How much is a new Apple computer going to set me back?
یه کامپوتر اپل جدید چقدر برام هزینه داره؟
set of wheels= ماشین؛ خودرو
Jason got a new set of wheels with money he saved over the last two summers.
جیسون با پولی که تو این دوتا تابستون جمع کرده بود یه ماشین جدید گرفت.
settle for= گرفتن چیزی که چندان رضایت بخش نیست
When Wendy was told she didn’t get into her first choice of a college, she settled for her second choice.
وقتی به وندی گفتن که نتونسته وارد اولین دانشگاهی که انتخاب کرده بشه، اون دانشگاه دوم رو انتخاب کرد.
Shades= عینک آفتابی
Nice pair of shades! Where did you get them?
عینک آفتابی قشنگی داری! از کجا خریدیش.
Shaft= کسی را در موقعیت بدی قرار دادن
The coach gave Ed the shaft by pulling him out of the game and making him sit on the bench.
مربی با بیرون کشیدن اد از بازی و نشستن او روی نیمکت او را در موقعیت بدی قرار داد.
shake it= عجله کن
Hey, the movie starts in ten minutes. Let’s shake it!
هی، فیلم ده دقیقه دیگه شروع میشه. بیا عجله کنم!
shape up= بهترکردن رفتارتون؛ تلاش برای بهتر شدن
Tony’s behavior at school had better shape up or else he’s going to lose his parents’ respect.
رفتار تونی تو مدرسه باید بهتر بشه، در غیر این صورت احترام والدینشو از دست میده.
Sharp= خوشپوش؛ خوشتیپ (معمولا برای مردا استفاده میشه، اما برای زنان هم قابل استفاده است)
Duane looks really sharp in that jacket.
تو اون ژاکت دواین خیل خوشتیپ شده.
Shebang= کل، تمام، همه چیز
Tina and Mark paid for their daughter’s wedding. The whole shebang cost them $10,000.
تینا و مارک هزینه عروسی دخترشون رو دادن. همه چیزی 000/10 دلار براشون آب خورد.
Shlep= حمل چیز سنگین
Our building doesn’t have an elevator, so we have to shlep everything up three flights of stairs.
ساختمون ما آسانسور نداره، برای همین مجبوریم همه چی رو سه طبقه بالا ببریم.
Schmuck= احمق، اسمی که به فردی که کارای ابلهانه انجام میده داده میشه.
Brad feels like a schmuck because he forgot today was his girlfriend’s birthday and he didn’t buy her anything.
بد احساس حماقت میکنه چون یادش نبود امروز تولد دوستدخترشه و براش چیزی نخریده.
Short= پول کافی نداشتن
The tickets are $30 a piece, but if you’re short, I’ll lend you some cash.
بلیتا دونهای 30 دلاره، اما اگه پول کافی نداری، یه مقدار پول نقد بهت قرض میدم.
Shot= در شرایط بد
The tires on that car look like they’re shot. They’ll have to be replaced really soon.
لاستیک های آن ماشین به نظر می رسد که تیر خورده اند (در شرایط بدی هست). خیلی زود باید تعویض شوند.
shout out= سلام کردن در مکان عمومی؛ تبلغ گروه یا فردی بوسیله تشخیص عمومی
I just want to give a big shout out to all my friends in Mumbai.
من فقط می خواهم به همه دوستانم در بمبئی فریاد بزنم.
show-biz= صنعت سرگرمی؛ تجارت سرگرمی
Instead of going to college, Sandra moved to Los Angeles and tried getting into show-biz.
به جای رفتن به کالج، ساندرا به لوس آنجلس رفت و سعی کرد وارد صنعت سرگرمی بشه.
Shush= ساکت باش
A couple of students were talking while everyone was taking a test, so the teacher told them to shush.
یه تعداد دانشآموز داشتن حرف میزدن درحالی که بقیه امتحان میدادن، برای همین معلم بهشون گفت ساکت باشن.
shut up= حرف نزن؛ خفه شو
Shut up! I can’t think!
خفه شو! نمیتونم فکر کنم!
Sick= باحال؛ جالب ( این اصطلاحخیلی جدیده برای همین همه ممکنه متوجهش نشن. بین افراد خیلی جوون رایجه)
Oh, man, that’s sick. (That’s really great!)
اوه، رفیق، اون خیلی باحاله. (اون واقعا عالی!)
sign on= رفتن به یه وبسایت یا وارد کردن پسورد / رمز برای ورود
Do you remember what your password is? If not, you won’t be able to sign on.
یادت میاد پسوردت/ رمزت چیه؟ اگه نه، نمیتونی وارد بشی.
sign up= موافقت برای پیوستن به چیزی؛ به گروه یا تیمی ملحق شدن
It’s really easy to sign up as a member to this website.
عضویت تو این وبسایت خیلی آسونه.
Sissy= مردی که رفتار مردانه ندارد؛ مرد یا پسری که شبیه دخترها یا زنان رفتار میکنه
Two fifth-grade boys who called Robert a sissy on the playground were told to apologize to him.
به دوتا پسر کلاس پنجمی که تو زمین بازی به رابرت همجنسباز گفته بودن، گفتن که باید عذرخواهی کنن.
sit tight= صبر کردن
Just try to sit tight until dinner is ready. Then you can eat.
فقط سعی کنین تا حاظر شدن شام صبر کنین. بعدش میتونین بخورین.
sitting pretty= در موقعیت خوب؛ در وضعیت اقتصادی خوب
My husband and I are sitting pretty now that we both have jobs.
من و شوهرم حالا که هردومون شغل داریم وضع مالی خوبی داریم.
Skip= رد کرد؛ نرفتن سمت چیزی
It’s not a good idea to skip a lot of meetings if you want to get ahead in the company you work for.
اگر میخوای تو شرکتی که کار میکنی پیشرفت کنی شرکت نکردن تو جلسات زیاد ایدهی خوبی نیست.
Slang= کلمات و اصطلاحاتی که بین گویشوران اصلی یه زبان رایجه؛ زبانی که توسط افراد جوانتر ساخته و استفاده میشه
It’s hard to understand some Americans when they speak because they use so much slang.
فهمیدن صحبت بعضی از آمریکاییها کار سختیه چون اصطلاحات زیادی استفاده میکنن.
Sleaze= چیز کثیف؛ کسی که رفتارش غیر اخلاقی و توهینآمیزه. (به عنوان اسم استفاده میشه)
The guy who works at that liquor store is kind of a sleaze. He’s always looking at dirty magazines.
اون پسره که تو اون مشروبفروشی کار میکنه خیلی چندش آوره. همیشه به مجلههای ناجور نگاه میکنه.
Sleazy= چیز یا شخص کثیف و بیاخلاق ( صفت)
Tanya doesn’t like to watch sleazy movies but her boyfriend does.
تانیا دوست نداره فیلمهای مستهجن نگاه کنه اما دوستپسرش دوست داره.
Sleeper= کسی که کاراش و باوراش نامعلومه؛ رازی که ناگهان فاش میشه
Tom was a sleeper agent until he was found to be carrying some important documents. The government put him in jail.
تا قبل ار اینکه معلوم بشه چندتا سند مهم دستشه و و دولت زندانیش کنه، تام یه مأمور مخفی بود.
sleep with= رابطه جنسی با کسی داشتن
Vietnamese women never sleep with men who aren’t their husbands. They’re very faithful.
زنان ویتنامی هرگز با مردانی که همسرشان نیست نمیخوابن. اونا خیلی وفادارن.
Slick=باحال؛ رو مد
That’s a pretty slick trick. How did you do that?
ترفند تقریبا باحالیه. چطوری اون کارو کردی؟
slo-mo= آرام و آهسته “slow motion”
After the referees watched the play slo-mo, frame by frame, they changed their call.
بعد از اینکه داروها صحنه رو آرام و فریم به فریم بررسی کردن، نظرشونو تغییر دادن.
Slowpoke= کسی که آهسته حرکت میکنه، راه میره یا رانندگی میکنه
The guy driving ahead of me is such a slowpoke. It looks like he’s a really elderly driver.
مردی که جلوی من رانندگی میکنه خیلی شبه. به نظر میاد انگار یه راننده واقعا پیره.
slug it out= دعوا کردن
Everyday Democrats and Republicans slug it out in Congress when making new laws.
دموکاراتها و جمهوری خواهها هرروز موقع وضع قانون جدید تو کنگره جر و بحث میکنن.
Slurp= هورت کشیدن
In some countries it’s okay to slurp your soup, but not in the United States.
تو بعضی از کشورا هورت کشیدن سوپ اشکالی نداره، اماتو ایالات متحده اینجوری نیست.
Smack= زدن
Amanda got tired of getting smacked by her boyfriend, so she left him.
آماندا از کتک خوردن توسط دوستپسرش خسته شد، برای همین ولش کرد.
small fry= کسی که قدرت وتاثیر نداره
The police usually don’t go after the small-fry drug dealers. Instead, they try to catch the big-time smugglers who bring drugs in from overseas.
پلیس معمولا دنبال مواد فروش خرده پا نمیره. به جاش، سعی میکنن قاچاقچیهای کله گنده رو که از خارج موارد میارن گیر بندازن.
small time= بیاهمیت (معمولا برای اشاره به اعمال غیرقانونی استفاده میشه، مشابه small fry)
My uncle is a small-time gambler, but last week he went to Vegas and won over a $100,000.
عموی من یه قمارباز خرده پاست اما آخرین دفعه رفت به لاس وگاس و بیشتر از 000/100 دلار برد.
smart-ass= کسی که محترم نیست و بیادبانه حرف میزنه
If you weren’t such a smart-ass, maybe you’d have more friends. (caution: some people are offended by the word “ass.”)
اگر اینقدر بی ادب نبودی، شاید دوستای بیشتری داشتی ( احتیاط: بعضها از کلمه “ass” بدشون میاد)
smarty pants= کسی که سعی میکنه باهوش باشه؛ باهوش
The smarty pants who sits in the front of the classroom wastes everyone’s time by asking the teacher a lot of questions.
اون همهچی دونی که جلو کلاس میشینه، با پرسیدن یه عالمه سؤال از معلم وقت کلاسو میگیره.
Smooch= بوسیدن
Ed and Hilda were caught at work smooching in the copier room, and now everyone in the office knows about it.
اد و هیلداسرکار تو اتاق کپی موقع بوسیدن گیرافتادن، و الان تو دفتر همه راجع بهش میدونن.
Snap= چیز آسون و سریع
This recipe is a snap. It’ll only take about ten minutes to make.
این دستور خیلی راحت و سریعه. فقط 10 دقیقه طول میکشه تا درست شه.
Snatch= سریع چیزی را گرفتن؛ به زور گرفتن
A young teenager snatched a purse out of the hands of an elderly lady walking down the street.
یه نووجون یه کیف پولو از دست یه خانم مسن که پایین خیابون راه میرفت قاپید.
Snazzy= خوب؛ رو مد؛ باحال، چیز که مده و خوب به نظر میرسه
That’s a really snazzy tie you have on. Where did you get it?
کراواتی که پوشیدی خیلی باحاله. از کجا گرفتیش؟
Snooze= خوابیدن؛ چرت زدن
I usually try to catch a snooze in the afternoon before going out to teach at night.
معمولا سعی میکنم بعد از ظهرا، قبل از بیرون رفتن برای تدریس تو شب، یه چرت بزنم .
Soak:
- گذاشتن چیزی در آب به مدت طولانی
If you soak that in soap and water for a couple of hours, the stain should come out.
اگه اون چند چند ساعت تو آب و صابون بذاری، لکهاش باید احتمالا پاک میشه.
- خیانت کردن به کسی
Tyrone took his kids to a baseball game and got soaked on over-priced hot dogs and beer.
تایرون بچههاشو به بازی بیسیال برد و برای هاتداگ و آبجوی گرون، پول زیادی خرج کرد.
Softy= کسی راحت با درخواستی موافقت میکنه
The teacher is too much of a softy to ever give detentions to students, so they take advantage of him and don’t behave properly in class.
معلم دلرحمتر از اونیه که بخواد بچهها رو تنبیه کنه، برای همین اونا از این اخلاقش سوءاستفاده میکنن و تو کلاس درست رفتار نمیکنن.
Somebody= کسی که معروف، پولدار یا قدرتمنده
A: Who’s that woman in the dark sunglasses?
B: I don’t know. She must be a somebody because everyone is pointing at her and staring.
آ. اون خانمه با عینکآفتابی تیره کیه؟
ب. نمیدونم. باید معروف باشه چون همه بهش اشاه میکنن و زل میزنن.
space out= ضعف تمرکز؛ به راحتی از یاد بردن
Today was my wife’s birthday, but I totally spaced it out until she reminded me.
امروز تولد خانمم بود، اما به کلی یادم رفته بود تا اینکه خودش بهم یادآوری کرد.
Spam= ایمیل نخواسته (اسم و فعل)
There’s so much spam in my in box, I can’t tell which messages are good and which messages are bad.
یه عالمه اسپم تو صندوق ایمیلمه. نمیدونم کدومشون خوبن و کدومشون بد.
Stats= شمارهها و درصدها، معمولا برای مقایسه استفاده میشه- کوتاه شده “ststistics”
Jose Fernandez is a great baseball player, but his stats don’t look too good this season.
جوز فرناندز یه بازیکن بسکتبال عالیه، اما این آمارها تو این فصل خوب به نظر نمیان.
step off= برو؛ دورشدن؛ زیاد بهم نزدیک نشو ( معمولا تو دعوا استفاده میشه)
If you don’t step off, I’m going to hurt you!
اگه ازم دور نشی، بهت آسیب میزنم.
stick around= ماندن؛ جایی نرو
A: How long can you stick around today?
B: I can stay here until 4:00.
ا. امروز چقدر میتونی پیشم بمونی؟
ب. تا ساعت 4:00 میتونم بمونم.
Straight= خوب؛ مساوی
straight: okay; even.
You don’t have to give me any money. We’re straight.
لازم نیست بهم پولی بدی. مساوی هستیم.
street people= افرادی که تو خیابونای شهر زیاد پیاده روی میکنن؛ افرادی که دورهگردن یا تو خیابون زندگی میکنن.
The street people in downtown Minneapolis are sometimes noisy and rude.
بیخانمانهای مرکز شهر مینیاپولیس گاهی بیادب و پر سر و صدا هستن.
street smarts= درک زندگی تو یه شهر بزرگ؛ دوام آوردن تو منطقهی بدی از شهر
Tony doesn’t have a lot of street smarts. That’s why he always gets robbed when he goes downtown.
تونی خیلی با زندگی تو شهر آشنایی نداره. براهمین وقتی مرکز شهر میره زیاد جیبشو میزنن.
strike it rich= زیاد پول درآوردن
A group of factory workers got together to buy some lottery tickets and struck it rich when one of their tickets won the lottery.
یه گروه از کارکنای شرکت باهم جمع شدن تا چندتا بلیت بختآزمایی بخرن و وقتی یکی از بلیتهایی که خریده بودن دراومد پولدار شدن.
Stoked= درمورد چیزی هیجان داشتن
This weekend is going to be great! I’m pretty stoked about it.
این هفته قراره عالی باشه! من خیلی راجعبهش هیجان دارم.
Suck= بیکیفیت؛ توصیف شرایط بد
This movie really sucks!
این فیلم خیلی آشغاله!
sure thing= چیزی که احتمال اتفاق افتادنش زیاده؛ احتمال زیاد.
sure thing: something that is very likely to happen; a high possibility.
Now that Juan’s loan application has been approved, it’s almost a sure thing that he’s going to get a new car.
حالا که درخواست وام ژوان تایید شده، برنامهاش برای خرید یه ماشین جدید قطعیتر شده.
Sweat= نگران؛ اهمیت دادن
Try not to sweat the small stuff; focus on things that are really important.
سعی کن نگران چیزای کوچک نباشی، روی چیزای خیل مهم تمرکز کن.
sweat it out= نگران شدن؛ زیاد کارکردن
It looks like we’re going to have to sweat out another downturn in the economy.
اینطور که به نظر میاد باید یه رکود اقتصادی دیگه رو با جونکندن بگذرونیم.
Sweet= خیلی خوب؛ باحال (بین افراد جوان خیلی رایجه)
That’s a sweet guitar.
اون گیتاره خیلی خوبه.
sweet-talk= زبان تعریف و تمجید
It’s amazing how a little sweet-talk increased his sales figures for the month.
خیلی جالبه که با یکم تعریف تمجید، فروش این ماهش رو اینقدر افزایش داد.
درس بعدی زبان عامیانه
درس بعدی درباره زبان عامیانه آمریکایی با حرف T هست.
درس های زبان عامیانه مرتبط
هیچ
صفحه اصلی درس های زبان عامیانه
اگر مایل به دیدن تمامی دروس های کافه مرتبط با زبان عامیانه انگلیسی هستید، می توانید به صفحه جملات عامیانه آمریکایی با ترجمه فارسی مراجعه کنید.
منابع برای تسلط بر زبان انگلیسی
برای دسترسی به تمام دروس مربوط به عبارات، جملات، اصطلاحات، ضرب المثل ها، زبان عامیانه و کلمات انگلیسی، می توانید از صفحه یادگیری و تسلط به زبان انگلیسی ما دیدن کنید.
.