در این درس، عامیانه ضروری آمریکایی که با حرف F شروع می شود را با مثال هایی پوشش می دهیم. به طور کلی، زبان عامیانه بیشتر در گفتگوهای خیابانی معمولی در میان آمریکایی ها استفاده می شود، به طوری که حتی افراد بین المللی (غیر بومی) ساکن ایالات متحده ممکن است آنها را درک نکنند. بنابراین، شما ممکن است از زبان عامیانه در مکالمات معمولی روزانه خود به خصوص با آمریکایی ها استفاده کنید. فقط مراقب باشید و در مکالمات رسمی مانند مصاحبه های شغلی یا جلسات کاری از زبان عامیانه استفاده نکنید.
.
درس قبلی زبان عامیانه
درس قبل درباره زبان عامیانه آمریکایی با حرف E بود.
اصطلاحات عامیانه انگلیسی با حرف F
کلمات روز: F
fake / fake it= چیزی را واقعیت جلوه دادن؛ ساختگی.
She said she had a good time, but I could tell she was just faking it.
گفت اوقات خوشی داشته اما میتونستم حدس بزنم داره وانمود میکنه.
fall for= جذب کسی شدن؛ گول خوردن؛ اشتباه گرفتن و فریب خوردن.
Zoe said that she spoke to Barack Obama on the telephone, and some of her friends fell for it. (They believed her lie)
ژائو گفت تلفنی با باراک اوباما حرف زده و بعضی از دوستاش گول خوردن.( اونا دروغشو باور کرد)
fart / fart around = (کمی رکیک اما پرکاربرد)
- گاز بیرون دادن
We could all tell that someone had farted in the classroom, but no one knew who it was.
میدونستیم که یکی تو کلاس گوزیده اما کسی نمیدونست کی.
- بازیگوشی کردن و وقت تلف کردن
You’ve got to stop farting around and get some work done.
باید از وقت تلف کردن دست بر داری و کار کنی.
fat cat= آدم پولدار
Investors are suddenly thinking seriously about investing in alternative energy now that the fat cats are getting involved.
حالا که سرمایهدارای بزرگ درگیر انرژیهای جایگزین شدن، ناگهان، سرمایهگذارای دیگه به سرمایهگذاری تو این حوزهه فکر میکنن.
fast food= غذایی که سریعآمادهو سرو میشه. معمولا سالم نیست؛ غذای فوری.
It’s not a good idea to eat fast food every day if you want to avoid health and weight problems.
اگه میخوای از مشکلات سلامتی و اضافه وزن دوری کنی، خوردن هر روزه غذای آماده فکر خوبی نیست.
faux pas= اشتباه خجالتآور؛ خطای معاشرتی ( این ترکیب فرانسوی است و به صورت fo paw تلفظ میشه).
He committed a slight faux pas by arriving at the dinner party half an hour early.
اون با نیم ساعت زودتر به مهمونی شام، یه اشتباه معاشرتی کوچک مرتکب شد.
fed up= از شخصی یا موقعیتی عصبانی شدن؛ از چیزی تکراری خسته و کلافه شدن.
Most Americans are fed up with George Bush’s incompetent handling of the U.S. economy.
بیشتر آمریکاییها از جورج بوش به خاطر مدیریت ناکارامد ایالات متحده عصبانی هستن.
feel up = لمس بدن دیگران، گاهی لمس ناخواسته توسط دیگران. (با احتیاط استفاده بشه)
When her boss tried to feel her up on the elevator, she reported his behavior to human resources and he got in big trouble with the company.
وقتی رئیس سعی کرد تو آسانسور بدنشو لمس کنه، او اینکارشو به منابع انسانی گزارش داد و رئیسش با مشکل بزرگی در شرکت مواجه شد.
feel up to= تمایل به انجام کاری. ( توجه کنین که تو این مثال، مصدر (gerund) بعد از “to” اومده)
A: Do you feel up to seeing a movie today?
B: No, I don’t feel up to it.
آ. میخوای امروز فیلم ببینی؟
ب. نه. نمیخوام.
fender bender= تصادف ماشین، معمولا تصادف کوچک.
To avoid fender benders in parking lots, try parking at the far end and walk the extra distance.
برای جلوگیری از تصادفهای جزئی در پارکینگها سعی کنین در انتهای پارکینگ پارک کنین و مابقی مسی رو پیادهروی کنین.
Finagle= محقق کردن چیزی با تلاش یا ترفند.
We were able to finagle new financing for our house which lowered our monthly payments.
تونستیم با تلاش یه وام دیگه برای خونهمون بگیریم، اینجوری هزینههای ماهانهمون کمتر شد.
fill (one) in = اطلاع دادن؛ تعریف وقایع.
Could you please fill me in on what happened at work yesterday. I was out sick.
میشه لطفا تعریف کنی دیروز چه اتفاقی افتاد. من مریض بودم.
fire away = سئوالتو ازم بپرس.
A: I’d like to ask a question.
B: Okay. FIre away.
آ. میخوام یه چیزی بپرسم.
ب. بسیار خوب. بپرس.
Fish:
- تلاش برای کسب اطلاعات
The children in class fished for answers to questions about where life comes from.
بچههای کلاس دنبال اطلاعات در مورد سرچشمه زندگی بودن.
- شخص مهم، گاهی یک مجرم
The police caught a very big fish involved in illegal gambling and drugs.
پلیس یه خلافکار بزرگو که تو کار قمار و موادمخدر بود دستگیر کرد.
five-finger discount = دزدی از فروشگاه؛ مغازه دزدی.
Tony decided that a five-finger discount for a bottle of wine was worth the risk of getting caught by the store owner.
تونی فکر میکرد دزدیددن یه بطری شراب ارش خطر دتگیرشدن توسط صاحب فروشگاه رو داره.
fixing to= قرار است؛ قصد …
They’re fixing to get married next year.
اونا قصد دارن سال دیگه ازدواج کنن.
Fizzle= خسته شدن؛ کساد و کم رونق شدن.
When business at the restaurant started to fizzle, Mario decided to look for another job as a cook.
وقتی کسب و کار رستوران از رونق افتاد، ماریو تصمیم گرفت دنبال شغل دیگهای به عنوان آشپز بگرده.
Flake= شخصی که کمی احمق است. صفتش میشه flaky.
The teacher is such a flake. She always forgets what we did in class the day before.
معلم کم بیدقت و احمقه. همیشه یادش میره روز قبل سرکلاس چی کار کردیم.
Flashback= به گذشته فکر کردن؛ تصور واضح گذشته در ذهن.
Are you able to flashback to a time in your youth and remember exactly what everything looked like?
میتونی جوونیتو واضح تو ذهنت تصور کنی و دقیقا به خاطر بیاری که همه چیزی چطوری بود؟
Flick= فیلم، معمولا تو تئاتر.
Who wants to go see a flick this weekend?
کی میخواد آخر این هفته بره تئاتر؟
flip or flip out = خیلی عصبانی شدن.
Jill’s mother flipped out when she found out her daughter was smoking cigarettes.
مادر جیل وقتی فهمید دخترش سیگار میکشه خیلی عصبانی شد.
flip-flop = نظر کسی رو عوض کردن.
Politicians are often said to flip-flop on the issues, but it might be more accurate to say that they compromise.
اغلب میگن که سیاستمدارا نظرشون در مورد مسائل عوض میکنن اما بهتره بگیم سازش میکنن.
flip someone off or flip the bird = انگشت وسط به کسی نشان دادن (در ایالات متحده، بالا بردن انگشت وسط در حالی که بقیه انگشتا پایینن، یه حرکت بسیار بیادبانه و توهینآمیزه.)
That guy just flipped me off. I’m going to kick his ____.
اون یارو انگشت وسطشو بهم نشون داد. چیزشو میترکونم.
Fluke= اتفاق شانسکی؛ چیز خوششانس یا بدشانس.
It was just a fluke that the tree branch was struck by lightning and crushed the car below.
فقط به خاطر بدشانسی رعد و برق به شاخه درخت خورد و ماشین زیرشو له کرد.
Flunk= رد شدن تو امتحان؛ تو کاری شکست خوردن.
After he flunked out of high school, he tried to get a job, but nobody wanted to hire him without a diploma.
بعد از اینکه تو دبیرستان رد شد سعی کرد کار پیدا کنه، اما کسی نمیخواست بدون دیپلم استخدامش کنه.
Fly= باحال، جذاب ( این معنا برای این کلمه تقریبا جدیده- استفادهه ازش آسون نیست. یه کلمه آفریقایی-آمریکاییه)
She looks so fly in those jeans.
با اون شلوار جین خیلی جذاب به نظر میرسه.
fool around (with):
- رابطه نامشروع
My boss was caught fooling around with another woman, so his wife divorced him.
رئیسم موقع رابطه نامشروع با یه زن دیگه گیر افتاد، برای همین زنش طلاقش داد.
- آزمایش کردن چیزی؛ تلاش برای یادگیری کار با چیزی
I spent all day fooling around with this computer program and it still doesn’t work right.
تمام روز این برنامه کامپیوتری رو امتحان کردم ولی هنوزم درست کار نمیکنه.
forget about it = نگرانش نباش؛ مشکلی نیست.
A: Thanks for all your help.
B: Forget about it. It was my pleasure.
آ. برای همه کمکات ممنونم.
ب. فراموشش کن. خوشحال شدم.
fork over = دادن؛ دادن چیزی با بیمیلی و اکراه.
Okay, fork over that money you owe me.
بسیار خوب، پولی که بهم بدهکاری رو بده.
for real = واقعا؟ بهم راست میگی؟
It’s free to get into the concert tonight? Is that for real?
کنسرت امشب رایگانه؟ واقعا؟
for sure = بله؛ قطعا؛ موافقم.
A: They’re going to have to get rid of that ugly furniture.
B: Oh, for sure.
آ. میخوان از شر اون وسیله بیریخت خلاص شن.
ب. اوه، قطعا.
forty winks = خواب؛ گاهی چرت زدن.
If I don’t get my forty winks, I’m no good the next day.
اگر نخوابم، روز بعد سرحال نیستم.
four-letter word = حرف بد؛ فحش.
Students caught using a four-letter word in class get in big trouble with the teacher.
دانشآموزایی که سرکلاس از کلمات رکیک استفاده میکنن با معلم به مشکل بزرگی میخورن.
freak / freak out = خیلی ناراحت شدن؛ عصباین و سپس متعجب شدن.
His mother freaked out when he told her he was going to join the marines.
وقتی به مادرش گفت که میخواد به تفنگدارای دریایی ملحق شه، مادرش خیلی عصبانی شد.
free lunch = چیز بی هزینه و رایگان.
There’s no such thing as a free lunch.
هیچچیزی مجانی نیست.
Freeze= کارنکردن؛ معمولا کامپوتر.
I can’t use my computer right now because it’s frozen. If it doesn’t unfreeze in a minute, I’ll have to restart it.
الان نمیتونم از کامپوترم استاده کنم چون کار نمیکنه. اگر یه دقیقه دیگه درست نشه مجبورم ریستارتش کنم.
French kiss = نوعی بوسه که زبان را درگیر میکنه.
French kissing in public is not a cool thing to do.
بوسه فرانسوی تو فضای عمومی کار جالبی نیست.
Fresh= چیزی که مده؛ چیز خوب.
The DJ is spinning some pretty fresh tracks. (music)
دیجی داره آهنگای خیلی خوبی پخش میکنه. (موسیقی)
Fret= نگران.
The man next door frets too much about his daughter’s driving.
مرد همسایه خیلی در مورد رانندگی دخترش نگرانه.
fruit / fruitcake = فرد غیرعادی؛ فرد عجیب و غریب؛ گاهی به مرد همجنسگرا اشاره داره.
The fruitcake down the street painted his house pink and purple.
مرد عجیب غریب آخر خیابون خونشو صورتی و بنفش رنگ کرد.
Fruity= مردانه نیست؛ زنانه.
Why is Bruce speaking with such a fruity voice? It sounds like he’s lisping.
چرا بروس با این صدای زنانه صحبت میکنه؟ انگار لکنت زبون داره.
full of it = بیان چیزی که حقیقت نداره؛ غلط. ( به B.S. که مخففbullshit هست ربط داره.
He so full of it. Why do you believe him when he says he’s making over $100,000 a year?
اون داره خیلی غلو میکنه. چرا وقتی میگه سالی 100.000 دلار درآمد داره باورش میکنی؟
full of oneself = خود را دست بالا گرفتن.
She’s so full herself, she won’t listen to anyone who tries to give her advice.
اون خیلی خودشو دست بالا میگیره، به کسی که بخواد بهش توصیهای کنه گوش نمیده.
Funky= عجیب؛ غیرعادی؛ گاهی خوب.
Where did you find this funky music? I kind of like it.
از کجا این آهنگ عجیبو پیدا کردی؟ یه جورایی دوستش دارم.
funny business= کار مشکوک؛ چیزی که درست نیست و چیزی که ممکنه غیرقانونی باشه.
There was all kinds of funny business going on at that company before the police came in and shut it down.
قبل از اینکه پلیس وارد عمل بشه و شرکتو تعطیل کنه، انواع و اقسام کارای غیرقانونی توش انجام میشد.
درس بعدی زبان عامیانه
درس بعدی درباره زبان عامیانه آمریکایی با حرف G هست.
درس های زبان عامیانه مرتبط
هیچ
صفحه اصلی درس های زبان عامیانه
اگر مایل به دیدن تمامی دروس های کافه مرتبط با زبان عامیانه انگلیسی هستید، می توانید به صفحه جملات عامیانه آمریکایی با ترجمه فارسی مراجعه کنید.
منابع برای تسلط بر زبان انگلیسی
برای دسترسی به تمام دروس مربوط به عبارات، جملات، اصطلاحات، ضرب المثل ها، زبان عامیانه و کلمات انگلیسی، می توانید از صفحه یادگیری و تسلط به زبان انگلیسی ما دیدن کنید.