
بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

ترجمه کلمه Desperate به فارسی با مثالهای کاربردی
اگر فردی desperate باشد، او نیاز شدیدی به چیزی دارد. یک موقعیت نیاز به توجه فوری دارد. کلمه “desperate” یک صفت است:
- Jonah can’t find a good apartment. He’s becoming desperate.
- Renee is desperate to find a new job. She lost her job six months ago, and now she’s desperately trying to find employment. (The word “desperately” is an adverb.)
- A desperate man walked into the bank and stole some money. He was quickly caught afterwards.
- People in the village have a desperate need for clean water. They desperately need it.
- یونا نمی تواند یک آپارتمان خوب پیدا کند. او ناامید می شود
- رنه ناامید است تا شغل جدیدی پیدا کند. او شش ماه پیش کار خود را از دست داد و اکنون به شدت در تلاش برای یافتن شغل است. (کلمه «desperately» یک قید است.)
- مردی مستاصل وارد بانک شد و مقداری پول دزدید. پس از آن به سرعت دستگیر شد.
- مردم روستا به آب سالم نیاز مبرم دارند. آنها به شدت به آن نیاز دارند.
desperation شکل اسمی را برای این کلمه ایجاد می کند:
- Desperation filled the air as a small kitchen fire quickly spread out of control.
- Renee’s desperation to find a new job is evident to all who know her.
- A sense of desperation suddenly took hold among the passengers in the sinking ship.
- ناامیدی فضا را پر کرد زیرا آتش آشپزخانه کوچکی به سرعت از کنترل خارج شد.
- ناامیدی رنه برای یافتن شغل جدید برای همه کسانی که او را می شناسند مشهود است.
- ناگهان احساس ناامیدی در بین مسافران کشتی در حال غرق شدن حاکم شد.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

