idioms on Body

این درس 3 از Idiom Part 2 است. هر اصطلاح با تعریف و مثال هایی دنبال می شود. پس از یادگیری آنها می توانید در مکالمه روزانه خود از آنها استفاده کنید.

 

درس قبلی اصطلاحات انگلیسی

در درس قبلی اصطلاحات انگلیسی ما، به شرح زیر پرداختیم:

اصطلاحات مربوط به Birds

 

  اصطلاحات انگلیسی قسمت ۲ درس 3

 

1- On its last legs= آخرین نفس‌ها

It looks as though her grandfather’s on his last legs.

انگار که پدربزرگش داره آخرین نفس‌هاش رو می‌کشه.

 

2- My hands are tied= دستم بسته است، دستم به جایی بند نیست

I’d like to raise people’s salaries but my hands are tied.

دوست دارم حقوق افراد را بالاتر ببرم اما دستم به جای بند نیست.

 

3- Face the fact=  پذیرفتن حقایق یا روبرو شدن با حقایق

The time has come to face the facts and admit that the government’s policies aren’t working.

وقتش رسیده تا حقایق رو بپذیریم و اعتراف کنیم که سیاست‌های دولت کارایی ندارند.

 

4- Put a brave face= وانمود کردن به شجاعت وسخت نبودن اوضاع

She seems all right but I think she’s just putting on a brave face.

حالش به نظر خوب میاد ولی به نظرم داره وانمود می‌کنه.

 

5- Come to a head= بحرانی شدن وضع

the violence came to a head with the deaths of six youths.

با مرگ شش جوان، خشونت به حد بحرانی رسیده است.

 

6- Hand it to sb= کسی را تحسین کردن

I’ll hand it to you. You did a fine job.

آفرین. کارت رو خوب انجام دادی.

 

7- A good head for sth= استعداد کاری را داشتن

She has a good head for painting.

او استعداد نقاشی کردن دارد.

 

8- Behind my back= پشت سر کسی حرف زدن

I dread to think what they say about me behind my back.

می‌ترسم از اینکه فکر کنم اونا پشت سر من چی میگن.

 

9- Sth gets on your nerves= روی اعصاب بودن

Turn down your music, it’s getting on my nerves. 

صدای آهنگ رو کم کن، روی اعصابمه.

 

10- To get someone’s back up= کسی را اذیت کردن

Just ignore him – he’s only trying to get your back up.

ولش کن، فقط داره سعی می‌کنه سر به سرت بذاره

 

11- Your heart is not in sth/sb= به چیزی مشتاق نبودن

I tried to make myself feel better by playing the guitar, but my heart wasn’t in it.

سعی کردم از گیتار زدن خوشم بیاد اما خیلی مشتاق نبودم.

 

12- Dip your toe in the water= امتحان کردن چیزی

I’m not sure I want to join, but I’d like to dip a toe in the water.

مطمئن نیستم که بخوام ثبت نام کنم اما می‌خوام اول امتحانش کنم.

 

13- It’s a pain in the neck= خار در چشم

Joan is a real pain in the neck, with her constant complaining.

جوآن از بس غر میزنه که انگار خاریه تو چشم آدم.

 

14- Put my foot in sth= دهان بی موقع باز کردن

I put my foot in it when I asked her about her job. I didn’t know she had just been fired.

سوال کردن راجع به شغلش بی‌موقع دهان باز کردن بود. نمی‌دونستم اخراجش کردن.

 

15- Get it off your chest= خود را خالی کردن

I thought these meetings would help the kids get some of their worries off their chests.

فکر کردم این جلسات به بچه‌ها کمک می‌کنه تا خودشون رو از نگرانی‌ها خالی کنند.

 

16- Put my finger at it= مشکلی را تشخیص دادن

Something seemed to be wrong, but I couldn’t put my finger on it.

یه چیزی به نظر اشتباه میومد اما نتونستم مشکلی پیدا کنم.

 

17- Elbow one’s way to the top= کنار زدن دیگران برای رسیدن به موفقیت

Guys who elbow their way to the top will toss you aside the minute you can’t give them anything anymore.

افرادی که دیگران را کنار می‌زنند تا موفق شوند، وقتی به دردشان نخوری تو را هم دور می‌اندازند.

 

18- Cheeky= رفتار نامحترمانه و گستاخانه

She usually hast a cheeky manner.

او معمولاً رفتاری گستاخانه دارد.

 

19- Cocky= خودخواه

The neighbors up the road are cocky!

همسایه‌های خیابان بالایی همزمان خودخواه هستند.

 

20- Shoulder the responsibilities= بار مسئولیت به دوش کشیدن

It is women who mainly shoulder responsibility for the care of elderly and disabled relatives.

معمولاً زنان بار مسئولیت مراقبت از سالمندان و ناتوانان فامیل را به دوش می‌کشد.

 

21- Pulling sb’s leg= کسی رو سر کار گذاشتن

Is it really your car or are you pulling my leg?

این واقعا ماشین خودته یا داری منو سر کار می‌ذاری؟

 

22- To find one’s feet= عادت کردن به یک موقعیت جدید

I don’t know anyone in England but I am sure I will manage when I find my feet.

توی انگلیس کسی رو نمی‌شناسم اما مطمئنم که الاخره به این موقعیت عادت می‌کنم.

 

23- Like a water off a duck’s back= مثل آب در هاون کوبیدن

I’ve told him that he’s heading for trouble, but he doesn’t listen – it’s just water off a duck’s back.

بهش گفتم که با این کارش خودش رو توی دردسر می‌ندازه اما حرفمو گوش نکرد. انگار آب در هاون کوبیدم.

 

24- Nosey=  فضول

The neighbors up the road are cocky and nosey at the same time!

همسایه‌های خیابان بالایی همزمان خودخواه و فضول هستند.

 

25- goofy= احمق

The neighbors up the road are goofy!

همسایه‌های خیابان بالایی احمق هستند.

 

درس بعدی اصطلاحات انگلیسی

در درس بعدی اصطلاحات انگلیسی ما، به شرح زیر می پردازیم:

اصطلاحات مربوط به

 

اصطلاحات مرتبط

در اینجا لیست اصطلاحات مربوط به این درس آمده است.

 

تمام اصطلاحات قسمت 2

اگر می‌خواهید تمام درس‌هایی را که در اصطلاحات قسمت 2 های کافه پوشش داده شده‌اند، بررسی کنید، می‌توانید از صفحه اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه با معنی – قسمت 2 دیدن کنید.

 

منابع برای تسلط بر زبان انگلیسی

برای دسترسی به تمام دروس مربوط به عبارات، جملات، اصطلاحات، ضرب المثل ها، زبان عامیانه و کلمات انگلیسی، می توانید از صفحه یادگیری و تسلط به زبان انگلیسی ما دیدن کنید.