englih phrases starting with S
American phrase words starting with letter S

 

در این درس، عبارات ضروری آمریکایی که با حرف S شروع می شود را با مثال هایی پوشش می دهیم. به طور کلی، عبارات بیشتر در گفتگوهای روزانه معمولی در میان آمریکایی ها استفاده می شود، بنابراین، شما ممکن است از عبارات در گفت و شنود روزمره خود به خصوص با آمریکایی ها استفاده کنید.

 

درس قبلی عبارات

درس قبل درباره عبارات آمریکایی با حرف R بود.

 

عبارات انگلیسی با حرف S

کلمات روز: S

 

safety in numbers= هر چه تعداد بیشتر ایمن تر.

Small fish like to swim together because they find there is safety in numbers.

ماهی­های کوچک دوست دارن باهم شنا کن چون فهمیدن هرچه تعداد بیشتر باشه ایمن­ترن.

 

(the) salt of the earth= افراد خوب؛ افراد عادی؛ عادی یا متوسط.

The people who live next door to us are the salt of the earth.

همسایه­های ما خیلی آدمای خوبی هستن.

 

saved by the bell=   دخالت ماشین یا زمان، که به آدما اجازه شانه خالی کرد از زیر مسئولیت ­ها رو میده.

Just as the teacher was about to call on Allen to answer a question in class, he was saved by the bell.

درست همون موقعی که معلم می­خواست آلن رو برای جواب به یه سؤال تو کلاس صدا کنه، زنگ خورد و آلن نجات پیدا کرد.

 

save your breath=زمانت رو صرف متقاعد کردن دیگران برای انجام کاری نکن.

You might as well save your breath when telling a cat “no.” Cats don’t really listen to people.

وقتی به گربه “نه” میگی انگار داری آب تو هاون می­کوبی. گربه­ها که اصلا به حرف آدما گوش نمیدن.

 

see eye to eye= موافقت کردن؛ ایده یکسان داشتن.

They’re unable to see eye to eye on a lot of things, which is why they might break up.

اونا تو خیلی از مسائل اتفاق نظر ندارن، برای همین ممکنه جدا شن.

 

seen one, seen them all= چیزی که به نظر فردی جالب نیست چون یه بار دیگه دیدتش.

A: Do you want to take a look at some cows?

B: Nah. Seen one, seen ’em all.

آ.می­خوای به چند تا گاو یه نگاهی بندازی؟

ب. نه، یکی­شون رو که ببینی، انگار همه­شونو دیدی.

 

see someone off= کسی را بدرقه کردن.

Bill saw his wife off at the airport this morning. She’s traveling to Portland for a meeting.

بیل صبح امروز همسرشو تو فرودگاه بدرقه کرد. اون داره برای یه جلسه به پورتلند میره.

 

see through someone= فکر کسی رو خوندن.

Theodore doesn’t think anyone knows what he’s planning; however, everyone can see right through him.

تئودور فکر نمی­کنه کسی در مورد برنامه­اش بدونه؛ با این حال، همه می­تونن بفهمن تو سرش چی می­گذره.

 

sell one’s soul to the devil= برای به دست آوردن چیزی کار شرورانه­ای انجام دادن.  روح خود را به شیطان فروختن.

There are many people who would sell their soul to the devil in order to be rich and famous.

افراد زیادی هستن که برای پولدار یا مشهور شدن روح خودشونو به شیطان می­فروشن.

 

separate the men from the boys= شرایط که مرد و نامرد رو از هم جدا میکنه.

The actions that take place during a battle separate the men from the boys.

اقداماتی که در طول یه نبرد صورت میگیره مرد و نامرد رو از هم جدا میکنه.

 

separate the wheat from the chaff= تشخیص خوب از بد؛ تشخیص کارآمد و ناکارآمد.

As someone who has been in the same business for the last 20 years, he’s very capable of separating the wheat from the chaff when interpreting a chart.

به عنوان کسی که بیست سال گذشته رو تو کسب و کار مشابه بوده، خیلی خوب میتونه مطالب مهم و بدون اهمیت نمودار رو از هم تشخیص بده.

 

set one’s heart on (something)= تمایل برای انجام کاری یا به دست آوردن چیزی؛ آرزو داشتن.

Tim set his heart on going to the track this weekend to race go-karts.

تیم خیلی دلش می­خواست این آخر هفته برای کارتینگ به پیست بره.

 

set one’s mind at rest= هنگام مشکل و چالش استراحت کردن.

You can set your mind at rest if you prepare for class by doing all of your homework and listening to your teacher.

اگه تکالیفتو انجام بدی و به حرف معلمت گوش کنی، خیالت میتونه راحت باشه.

 

(the) shoe is on the other foot= به جای کسی بودن، معمولا در شرایط بد.

Now that the shoe is on the other foot you can understand why the job of supervisor is so difficult.

حالا که جاتون عوض شده، می­تونی درک کنی کار سرپرستی چقدر سخته.

 

shoot the breeze=   صحبت با دوستان؛ اختلاط کردن.

In the afternoons, they sit in the park and shoot the breeze.

بعد از ظهر، تو پارک نشستن و باهم حرف زدن.

 

(a) shot in the dark =   حدس؛ بی­فکر عمل کردن؛ تیری در تاریکی.

The decision to ask out Rachel was a shot in the dark–but she said “yes!”

تصمیم برای تقاضا از ریچل برای قرار گذاشتن مثال رها کردن تیری در تاریکی بود— اما اون گفت :”بله”!

 

(the) show must go on= نمایش باید ادامه پیدا کنه، چیزی که علارغم شرایط و مشکلات شخصی باید اجرا بشه.

Rachel’s throat hurts and she has a headache, but the show must go on.

گلوی ریچل درد میکنه و سر درد هم داره، اما باید اجرا رو ادامه بده.

 

show someone a good time= کسی ررا جایی تفریح بردن؛ دوستی را برای شادی و سرگرمی به جایی بردن.

He showed his friend, Gretchen, a good time when she came to visit him in Minneapolis. They went skating and they went to a few nightclubs.

وقتی دوستش، گرچن، به دیدنش به مینیاپولیس اومد، خیلی سعی کرد بهش خوش بگذره. اونها به اسکیت و چندتا دیسکو رفتن.

 

show someone the door= به کسی گفتن”برو”، به دلیل رفتاری بد یا دلایل دیگر.

Matt tried to come to work wearing some crappy old clothes, but when his boss saw what he was wearing, he showed him the door.

مت سعی کرد با لباس‌های داغون بره سرِ کار، اما وقتی رئیسش لباساشو دید، بیرونش کرد.

 

signed, sealed, and delivered= چیزی که تمام شده، معمولا توافق یا قرارداد.

The agreement was signed, sealed, and delivered in less than three days.

این قرارداد در کمتر از سه روز امضا، مهر و موم شد و تحویل داده شد.

 

sink one’s teeth into something=خوردن چیزی که خیلی خوش طعمه مانند گوشت؛ شرکت در فعالیتی جالب.

I can’t wait to sink my teeth into this hamburger.

دلم می­خواد هرچه زودتر دندونامو تو این همبرگر فرو کنم. / دلم داره واسه این همبرگر ضعف میره.

 

sit back and relax= استراحت کردن.

Just sit back and relax. We’ll be at our destination in ten minutes.

فقط بشین و استراحت کن. ده دقیقه دیگه به مقصموم می­رسیم.

 

sleep on it= تصمیم گیری بعد از یه خواب شبانه خوب.

He’s not sure what to do about the sale of his company. He’ll need to sleep on it and make a decision tomorrow.

مطمئن نیست درمورد حراج شرکت چی کار کنه. باید روش خوب فکر کنه و فردا یه تصمیمی بگیره.

 

(a) snowball’s chance in hell= شانسی نداشتن؛ فرصتی نداشتن.

There’s not a snowball’s chance in hell that Ron is going to work this weekend–even if his boss asks him to.

عمرا اگه ران این اخر هفته رو کار کنه— حتی اگه رئیسش ازش بخواد.

 

soaked to the bone= خیلی خیس و مرطوب؛ موش آب کشیده.

He got soaked to the bone waiting outside his car for someone to pick him up.

اون وقتی کنار ماشینش منتظر بود تا یکی سوارش کنه، موش آب کشیدده شده بود.

 

somewhere along the line= گاهی در میانه چیزی.

Somewhere along the line, the oil company lost control of its rig. This resulted in a big explosion followed by a massive spill.

از یه جایی به بعد، شرکت نفت کنترل سکوی نفتیشو از دست داد که باعث یه انفجار برگ و و یه نشتی خیلی بزرگ شد.

 

speak one’s mind= کسی که افکار واقعیش رو میگه.

Sheila speaks her mind at times when it isn’t appropriate. That’s why a lot of people don’t like her.

شیلا وقتی افکار خودشو میگه که نباید. برای همینه که آدمای زیادی دوستش ندارن.

 

spill the beans= بند را آب دادن.

We’re having a surprise party this weekend for Julia. Try not to spill the beans.

ما این آخر هفته یه مهمونی سوپرایز برای جولیا داریم. سعی کن بندو آب ندی.

 

(the) squeaky wheel gets the grease=  کسی که با صدای بلند گله شکایت میکنه بیشترین توجه رو جلب میکنه.

 

stand on one’s own two feet= خود را حمایت کردن؛ مراقب احتیاجات خود بودن.

Now that he has a good job and a good salary, he’s able to stand on his own two feet. He doesn’t need financial help from his parents any more.

حالا که شغل و درآمد خوبی داره، میتونه روی پاهای خودش بایسته. دیگه به کمک­های مالی والدینش نیازی نداره.

 

(the) story of my life= ترتیب اتفاقایی که برای من افتادن، معمولا در مورد چیزی بد.

 

(the) straw that broke the camel’s back=   آخرین قطره­ای که کاسه صبر را لبریز می­کند. معمولا در امور کاری یا روابط شخصی پیش میاد.

This is the third mistake that they have made with our bill! This is the straw that broke the camel’s back.

این سومین اشتباهتون در مورد قبض­های ماست! دیگه کاسه صبرمون لبریز شده.

 

stubborn as a mule= خیلی لجباز؛ عدم تمایل به تغییر افکار یا انجام کاری.

My grandmother is as stubborn as a mule. She’ll never go into assisted living.

مادربزرگم مرغش یه پا دار. عمرا به خانه سالمندان بره.

 

 

درس بعدی عبارات

درس بعدی درباره عبارات آمریکایی با حرف T هست.

 

درس های عبارات مرتبط

هیچ

 

صفحه اصلی درس های عبارات

اگر مایل به دیدن تمامی دروس های کافه مرتبط با عبارات انگلیسی هستید، می توانید به صفحه عبارات آمریکایی با ترجمه فارسی مراجعه کنید.

 

منابع برای تسلط بر زبان انگلیسی

برای دسترسی به تمام دروس مربوط به عبارات، جملات، اصطلاحات، ضرب المثل ها، زبان عامیانه و کلمات انگلیسی، می توانید از صفحه یادگیری و تسلط به زبان انگلیسی ما دیدن کنید.

fr-article-ad-3b