TBD
آموزش گرامر انگلیسی سطح 5- درس 10 – تمام اشکال فعل Make انگلیسی
در این درس گرامر، شما اشکال فعل Make و نحوه استفاده از آنها در مکالمه و نوشتار انگلیسی را یاد میگیرید . فقط مثالهایی از اشکال فعل make را دنبال کنید و چند بار آنها را بنویسید تا آنها را به خوبی یاد بگیرید. پس از اتمام این درس، باید روی آزمون آن کار کنید.
درس گرامر قبلی
TBD
مثالهایی از افعال Make با شکلهای مختلف
Make / Made / Made / Making
فعل «make» به معنی خلق کردن یا تولید کردن است؛ با این حال، این کلمه معانی مختلفی دارد، بنابراین در مورد هر موقعیتی که در آن استفاده میشود، با دقت فکر کنید.
- He’s making a pizza. make = cook (“make” is usually much better than “cook” for food preparation)
- This store makes money selling CDs.
- He makes his wife mad when he reads the newspaper and ignores her.
- Bill made a new friend at the pool today.
- She makes her fans very happy as an actress.
- George is making some copies with the photocopier.
- When we were in England, we made some time to go see Stonehenge.
۱. او دارد پیتزا درست میکند. make = cook (برای آمادهسازی غذا معمولاً “make” خیلی بهتر از “cook” است)
۲. این فروشگاه با فروش سیدی درآمد کسب میکند.
۳. وقتی روزنامه میخواند و به همسرش بیتوجهی میکند، او را عصبانی میکند.
۴. بیل امروز در استخر یک دوست جدید پیدا کرد.
۵. او به عنوان یک بازیگر طرفدارانش را بسیار خوشحال میکند.
۶. جورج در حال کپی گرفتن با دستگاه فتوکپی است.
۷. وقتی در انگلستان بودیم، مدتی را برای دیدن استونهنج اختصاص دادیم.
صیغه فعل Make
| زمان حال: ساختن / می سازد زمان گذشته: ساخته شده آینده: خواهد ساخت حال استمراری: هستم / هستم / دارم میسازم گذشته استمراری: was / were making آینده استمراری: در حال ساختن خواهد بود حال کامل: دارد / ساخته است گذشته کامل: ساخته بود آینده کامل: ساخته خواهد شد حال کامل استمراری: داشته است / داشتهایم گذشته کامل استمراری: در حال ساختن بود آینده کامل استمراری: will have been making افعال کمکی: ______ ساختن فعل کمکی در زمان گذشته: ______ ساختهاند مصدر: ساختن مصدر: ساختن منفعل: بله |
present tense: make / makes past tense: made future: will make present continuous: am / are / is making past continuous: was / were making future continuous: will be making present perfect: has / have made past perfect: had made future perfect: will have made present perfect continuous: has / have been making past perfect continuous: had been making future perfect continuous: will have been making modal verbs: ______ make past tense modal: ______ have made infinitive: to make gerund: making passive: yes |
اصطلاحات با استفاده از کلمه Make
فعل «make» را میتوان با حروف اضافه یا اسمها برای ساختن عبارات اصطلاحی به کار برد.
| ۱- پول زیادی به دست آوردن
تاد قبل از فروپاشی بازار مسکن، با فروش املاک و مستغلات، درآمد هنگفتی کسب کرد. ۲- تصمیم به انجام کاری بگیرید و سپس اقدام کنید. کی قرار است برای تیفانی اقدامی انجام دهید و از او خواستگاری کنید؟ ۳- برای فراهم کردن؛ برای ایجاد شرایط مناسب. یک طوفان دو ساعته با رعد و برق فراوان، شب بسیار سرگرم کنندهای را رقم زد. ۴- برای انجام کاری در نتیجه یک وعده یا ضمانت. او بالاخره به وعده خود برای کاهش وزن عمل میکند. ۵- برای موفق شدن؛ برای ثروتمند شدن یا مشهور شدن یا هر دو. اگرچه پدرش بازیگر مشهوری بود، دیوید میخواست به تنهایی این کار را انجام دهد. ۶- برای سبقت گرفتن؛ برای دور زدن کسی من نمیتوانم از ماشین جلوییام سبقت بگیرم، بنابراین فقط باید اینجا بنشینم و منتظر بمانم. ۷- برای موفقیت در کسب و کار. اگر میخواهید در دنیای سرگرمی به موفقیت بزرگی برسید، زندگی در لسآنجلس ایده خوبی است. ۸- تحمل یک موقعیت بد؛ جان سالم به در بردن از سختیها. پتی سعی کرد روز کاریاش را با سردرد شدید به پایان برساند، اما در نهایت فقط برای استراحت به خانه رفت. ۹- منجر به شادی شود؛ لحظهای شاد در طول روز. رئیس به همه گفت که ظهر به خانه بروند. این واقعاً روز من را ساخت. ۱۰- برای رسیدن به نتیجه؛ برای تجزیه و تحلیل یک موقعیت. بازرسان پلیس در مورد تصادف چه میگویند؟ آیا آنها هنوز میدانند چه کسی مقصر بوده است؟ ۱۱- نتیجه؛ برای تعیین مبلغ نهایی، معمولاً با پول استفاده میشود. الف: شرکت شما سال گذشته چگونه عمل کرد؟ ب: ما سود کمی نشان دادیم. ۱۲- بوسه چند نوجوان در صندلی عقب یک ماشین پارک شده در حال معاشقه دستگیر شدند. ۱۳- برای سفر، سریع یا آهسته. ما در طول پروازمان به واشنگتن خوش گذراندیم و یک ساعت زودتر رسیدیم. ۱۴- برای حل اختلافات؛ برای پایان دادن به یک دعوا و شروع دوباره رابطه. کنت و مایکل تصمیم گرفتند پس از یک دعوای وحشتناک در زمین بازی، دوباره با هم دوست شوند. ۱۵- برای گذراندن وقت با کسی پس از یک غیبت طولانی. دان پس از دو سال خدمت در ارتش در عراق، به خانه رفت و سعی کرد زمان از دست رفته را با فرزندانش جبران کند. ۱۶- برای استفاده یا فهمیدن من نمیتوانم از این لباسها استفاده کنم، بنابراین فکر میکنم آنها را به گودویل اهدا کنم. ۱۷- برای ایجاد برخی مشکلات؛ پرسیدن سوالات یا نظراتی که ممکن است افراد دارای مسئولیت را آزار دهد. وقتی رنالدو شروع به ایجاد جنجال در شرکت کرد، آنها به سرعت او را اخراج کردند. |
1-make a killing = make a lot of money
Todd made a killing selling real estate before the housing market collapsed. 2- make a move = decide to do something and then act. When are you going to make a move on Tiffany and ask her out? 3- make for = to provide; to set the proper conditions. A two-hour storm with lots of thunder and lightning made for a very entertaining evening. 4- make good = to do something as a result of a promise or a guarantee. He’s finally making good on his promise to lose some weight. 5- make it = to be successful; to become rich or famous or both . Although his father was a well-known actor, David wanted to make it on his own. 6- make it by = get past; get around someone I can’t make it by the car ahead of me, so I’ll just have to sit here and wait. 7- make it big = to become successful in business. If you want to make it big in the entertainment world, it’s a good idea to live in Los Angeles. 8- make it through = to tolerate a bad situation; to survive adversity. Patty tried to make it through the day at work with a bad headache, but finally she just went home to rest. 9- make my day = to result in happiness; a happy moment during the day. The boss told everyone to go home at noon. That really made my day. 10- make of = to come to a conclusion; to analyze a situation. What do the police investigators make of the accident? Do they know who was at fault yet? 11- make out = result; to determine the final amount, usually used with money. A: How did your company make out last year? B: We showed a small profit. 12- make out = kiss A couple of teenagers were caught making out in the back seat of a parked car. 13- make time = to travel, quickly or slowly. We made good time during our flight to Washington and arrived an hour early. 14- make up = to resolve differences; to end a fight and begin the relationship anew. Kent and Michael decided to make up and be friends again after a terrible fight on the playground. 15- make up for lost time = to spend time with someone after a long absence. After two years of serving in the military in Iraq, Don went home and tried to make up for lost time with his kids. 16- make use of = to use or to understand I can’t make use of these clothes, so I think I’ll donate them to Goodwill. 17- make waves = to cause some problems; to ask questions or comments that might bother people in positions of authority. When Renaldo started to make waves within the company, they quickly fired him. |
تست گرامر زبان انگلیسی تمام اشکال فعل Make
اکنون که درس جدید خود را آموختید، وقت آن است که به صفحه آزمون گرامر زبان انگلیسی سطح 5 بروید و آزمون خود را تمام کنید.
تدریس خصوصی گرامر زبان انگلیسی
اگر در مورد آزمونهای این درس به کمک نیاز دارید، میتوانید به صفحه تدریس خصوصی زبان انگلیسی ما، مراجعه کنید و درخواست خود را ارسال کنید.
درس بعدی گرامر
TBD
دروس گرامر مرتبط
TBD
یادگیری گام به گام گرامر زبان انگلیسی سطح 5
اگر میخواهید تمام درسهایی را که در گرامر سطح 5 پوشش داده شده است، بررسی کنید، میتوانید از صفحه دوره گرامر به صورت درس به درس- سطح 5 دیدن کنید.
لیست کامل گرامر زبان انگلیسی
های کافه لیست کامل گرامر زبان انگلیسی را در قالب بیش از ۳۰۰ درس کاربردی به همراه مثالها و آزمونهای مختلف در آورده است. برای تمرین جامع گرامر انگلیسی با آزمونها، میتوانید از صفحه یادگیری و تقویت گرامر انگلیسی ما دیدن کنید تا دروس گرامر را در 7 سطح به اضافه حروف اضافه و ضمایر مشاهده کنید.



