در این درس، عامیانه ضروری آمریکایی که با حرف H شروع می شود را با مثال هایی پوشش می دهیم. به طور کلی، زبان عامیانه بیشتر در گفتگوهای خیابانی معمولی در میان آمریکایی ها استفاده می شود، به طوری که حتی افراد بین المللی (غیر بومی) ساکن ایالات متحده ممکن است آنها را درک نکنند. بنابراین، شما ممکن است از زبان عامیانه در مکالمات معمولی روزانه خود به خصوص با آمریکایی ها استفاده کنید. فقط مراقب باشید و در مکالمات رسمی مانند مصاحبه های شغلی یا جلسات کاری از زبان عامیانه استفاده نکنید.
.
درس قبلی زبان عامیانه
درس قبل درباره زبان عامیانه آمریکایی با حرف G بود.
اصطلاحات عامیانه انگلیسی با حرف H
کلمات روز: H
Hairy= دشوار؛ پیچیده.
The loss of a job creates a very hairy situation for a family.
از دست دادن شغل وضعیت دشواری روی برای خانواده درست میکنه.
hands-on= درگیر بودن؛ بخشی از چیزی بودن.
Her style of teaching second-graders is very hands-on. The students are always making things in the classroom.
روش تدریسش به کلاس دومیها خیلی تعاملیه. دانشآموزا همیشه در حال ساخت چیزی در کلاس هستن.
hands-off= درگیر نبودن؛ اجازه همکاری به دیگران.
The owner of the company takes a hands-off approach to management and allows his employees to make most of the big decisions.
صاحب شرکت یه رویکرد غیر مداخله گر داره و به کارمنداش اجازه میده بیشتر تصمیمای مهمو خودشون بگیرن.
hang it up= توقف انجام کاری.
After a long career in politics, the Senator has decided to hang it up and retire.
بعد از فعالیت طولانی در سیاست، سناتور تصمیم گرفت تمومش کنه و بازنشست بشه.
happy hour= ساعتی در رستورانها و بارها که قیمت غذا و نوشیدنی کمتره. معمولا در اواخر هفته، بهخصوص عصرای جمعه محبوبه.
Let’s wait until happy hour starts before buying some drinks.
با تا شروع ساعت تخفیف منتظر بمونیم و بعد نوشیدنی بگیریم.
Hardball= شرایط سخت و رقابتی. (“hardball” اشاره داره به “baseball”)
Ted’s company is going to have to start playing hardball if it wants to stay in business.
برای دوام آوردن تو تجارت، شرکت تد باید رقابتی تر عمل کنه.
hard up for= نا امید از به دست آوردن چیزی؛ داشتن آرزوی چیزی.
I feel pretty hard up for some good, fresh tomatoes.
حس میکنم دلم گوجه فرنگی خوب و تازه میخواد.
has been= کسی که دیگه مشهور نیست؛ سلبریتی سابق. (شبیه به فعل است اما به عنوان اسم استفاده میشه)
She was once on every national magazine cover in the 1980s, but now she’s a has been and no one recognizes her.
اون یه زمانی، تو دهه 1980 روی جلد همه مجله های کشور بود، اما حالا فردی فراموش شده است و کسی اونو نمیشناسه.
Hassle= مشکل؛ چیز آزاردهنده. به عنوان اسم و فعل استفاده میشه.
After my car was towed, it was a big hassle and very expensive to go downtown and get it back.
بعد از اینکه ماشینم به کمک وسیلهای دیگه برده شد، برگردوندنش از مرکز شهر خیلی گرون و پردردسر بود.
haul ass= سریع حرکت کردن (کمی رکیک).
Let’s haul ass out of here!
بیا سریعتر از اینجا بریم!
have a ball= اوقات خوشی داشتن؛ خوش گذراندن.
We had a ball at the party last night. Everyone stayed up until three in the morning.
ما دیشب تو مهمونی خیلی خوش گذروندیم. هما تا سه صبح بیدار بودن.
have a cow= عصبانی شدن.
Tom’s father had a cow when he found out his son was dating a girl of another religious faith.
پدر تام وقتی متوجه شد پسرش با یه دختر با دین متفاوت قرار میذاره، خیلی عصبانی شد.
have it= ناراحت شدن؛ خواستن پایان چیزی.
The American people have had it with a government that doesn’t serve their needs. That’s why the Republicans lost and the Democrats won in the ’08 elections. ( “had it” is often used in the present perfect tense)
مردم آمریکا از دولتی که نیازها شونو برطرف نمیکنه خسته شدن. به خاطر همین جمهوریخواهان تو انتخابات 2008 باختن و دموکراتها برنده شدن.
have it together= منظم بودن؛ زندگی شرافتمندانهای داشتن.
I’m sorry, I just don’t have it together today.
معذرت میخوام، فقط امروز تمرکز ندارم.
have it good= شرایط خوبی داشتن، معمولا برای توصیف موقعیت فردی در شغلش استفاده میشه.
Even though Michael has it really good right now, he still works on the weekends to make extra money.
با اینکه مایکل الان شرایط خوبی داره، هنوز آخر هفتههارو کار میکنه تا پولی بیشتری دربیاره.
have the hots / have got the hots= کسی را زیاد دوست داشتن.
She’s got the hots for one of her coworkers.
اون یکی از همکاراشو خیلی دوست داره.
Head= راس؛ کسی که گروهی یا شرکتی رو هدایت میکنه.
The head of the corporation made some big mistakes and resigned.
رئیس شرکت اشتباه بزرگی کرد و استعفا داد.
heads-up= تذکر یا هشدار؛ مراقب باش.
Our supervisor gave everyone a heads-up today and said that we needed to work a little harder in order to keep our jobs.
مدیرمو امروز به همه تذکر داد و گفت لازمه برای نگه داشتن شغلمون کمی بیشتر کار کنیم.
head trip= کسی که با توجه به دستاوردهای گذشته اش مغروره و خودشو میگیره.
She’s been on a big head trip ever since she appeared in that TV commercial.
از وقتی که تو اون تبلیغ تلویزیونی ظاهر شده؛ خیلی خودشو میگیره.
heebie-jeebies= احساس تهوع یا ناراحتی معده به خاطر یادآوری یا دیدن چیزی ناخوشایند.
Big hairy spiders give Janice the heebie-jeebies.
دیدن عنکبوتهای برگ و پر مو دل و روده جانیس را بهم زد.
Hell= موقعیت بد. (موقع استفاده از این کلمه مراقب باشین. افراد خیلی مقید و مذهبی فکر میکنن استفاده از ش بده در حالی که نیست. اگر نگران عذاب ابدی هستین، “heck” جایگزین خوبیه!)
His car has been giving him hell lately, so he brought it in to bet it fixed.
اخیرا ماشینش خیلی اذیتش کرده، برای همین واسه تعمیر آوردتش.
hell of it= بدون دلیل خوبی.
Just for the hell of it, let’s see what happens if we buy a few lottery tickets this weekend.
بدون دلیل منطقی، بیا ببینیم اگر آخر این هفته چند تا بلیت بختآزمایی بگیریم چی میشه.
Hey= سلام.
A: Hey, Tony. How’s it going?
B: Hey, Paul. Good. How are you?
آ. سلام، تونی. چطوری؟
ب. سلام، پاول. خوبیم، تو چطوری؟
High= به خاطر مواد، الکل یا هردو، احساس سبکی و سرگیجه داشتن.
It doesn’t take Mario very much to get high. He’s often high at work.
ماریو خیلی زود نئشه میشه. سرکار هم اغلب نئشهاست.
high five= زدن به دست کسی در هوا، معمولا برای تبریک یه دستاورد انجام میشه.
High-five, man!
بزن قدش، مرد!
high tech= فناوری جدید؛ محصول یا دستگاهی که کاملا جدید و مردن به نظر میرسه.
It’s fun to work at a job where everything is high-tech.
اینکه جایی کار کنی که تمام دستگاها پیشرفتهان، سرگرمکنندهاست.
Hip= شیک، با توجه به مد روز.
Tom tries so hard to be hip, but she just looks silly in the clothes that she wears.
تام خیلی سعی میکنه تا مد روز باشه، اما لباسایی که میپوشه ازش یه احمق میسازه.
Hippie= فردی با موی بلند و عقاید نامتعارف؛ کسی که افکار انقلابیاش شبیه به هنجارشکنهای دهه 1960 و 1970 است.
The hippies who live down the street turned their entire front yard into a garden.
هیپیهایی که پایین خیابون زندگی میکنن، تمام حیاط جلو خونهشونو به باغچه تبدیل کردن.
hit the spot= مصرف چیزی خوشایند؛ خوردن یا نوشیدن چیزی خوب.
This cup of coffee really hits the spot.
این فنجون قهوه واقعا حال آدمو جا میاره.
Hokey= جعلی؛ بیش از حد احساساتی.
Why do you like those hokey movies on TV? They always follow the same formula.
چرا اون فیلمهای اغراق آمیز تلویزیون رو دوست داری؟ همشون یه فرمول دارن.
hold up= صبر کردن.
Can you hold up a minute? I have to tie my shoe.
میتونی یه دقیقه صبر کنی؟ باید بند کفشمو ببندم.
holy cow= واو! ( برای تعجب یا تحسین استفاده میشه، وقتی اتفاق عجیب یا غیرمنتظره رخ میده.
Holy cow! Look at the size of that boat!
واو! اندازه اون قایقو ببین!
homeboy / hommie= دوست، کسی که در همسایگی شما زندگی میکنه. ( منشا آفریقایی- آمریکایی داره، اما الان بین جوونا زیاد استفاده میشه.)
I’m going to a concert with some of my hommies tonight.
میخوام امشب با چند تا ازرفیقام کنسرت برم.
Hooked= معتاد شده؛ ناتوانی در توقف انجام کاری.
Doris is hooked on video games. She plays them all the time.
دوریس معتاد بازیهای ویدیویی شده. همیشه بازی میکنه.
Hoops= بازی بسکتبال.
Darrel and Roger stayed after school to play some hoops.
دارل و راجر بعد مدرسه موندن تا کمی بسکتبال بازی کنن.
Hooters= سینههای زه زن. (همچنین، اسم رستوران آمریکایی است که زنانی با سینههای بزرگ رو برای پیشخدمتی استخدام میکنه)
She’s got a big pair of hooters!
اون سینههای بزرگی داره! (خیلی رکیک و غیر رسمی)
Horny= برانگیخته شدن جنسی.
Whenever she gets horny, she calls her old boyfriends on the phone and tries to arrange dates.
هر موقع که حشری میشه، به دوست پسرای سابقش زنگ میزنه و سعی میکنه قرار بذاره.
horse around= پرسه زدن؛ هنگام کار بازی کردن.
Hey, you kids! Stop horsing around and finish your homework.
هی، بچه ها! دست از بازی کردن بردارینو تکالیفتونو تموم کنین.
Hose= رکب زدن؛ دو در کردن.
Jeremy got hosed by a car dealer and paid way too much for his car.
جرمی توسط فروشنده ماشین رکب خورد و برای ماشینش خیلی بیشتر از حد معمول پول داد.
Hot= جذاب؛ خوشچهره؛ گاهی برای توصیف یه محصول محبوب هم استفاده میشه.
The new iPad are so hot, they’re flying off the shelves.
آیپد های جدید خیلی محبوبن، سریع فروش میرن.
Hottie= زن زیبا.
A woman who works in our office is such a hottie, she turns heads wherever she goes in the building.
زنی که تو دفترمون کار میکنه خیلی جیگره، هر طرف که میره سرا به سمتش بر میگردن.
hunker down= کار سخت؛ آمادگی برای چیزی دشوار.
It’s time to hunker down and start studying for tomorrow’s math test.
وقتشه بشینم و برای امتحان ریاضی فردا درس بخونم.
Hype= تبلیغ کردن؛ چیزی که تبلیغ میشه. ( میتونه اسم یا فعل باشه)
Don’t believe the hype. Use your own judgment in deciding if a popular song is good or not.
گول تبلیغارو نخور. خودت قضاوت کن که یه آهنگ مشهور خوبه هست یا نه.
درس بعدی زبان عامیانه
درس بعدی درباره زبان عامیانه آمریکایی با حرف I هست.
درس های زبان عامیانه مرتبط
هیچ
صفحه اصلی درس های زبان عامیانه
اگر مایل به دیدن تمامی دروس های کافه مرتبط با زبان عامیانه انگلیسی هستید، می توانید به صفحه جملات عامیانه آمریکایی با ترجمه فارسی مراجعه کنید.
منابع برای تسلط بر زبان انگلیسی
برای دسترسی به تمام دروس مربوط به عبارات، جملات، اصطلاحات، ضرب المثل ها، زبان عامیانه و کلمات انگلیسی، می توانید از صفحه یادگیری و تسلط به زبان انگلیسی ما دیدن کنید.