Meaning and usage of art word
What is definition, meaning and usage of word art

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Art به فارسی با مثالهای کاربردی

art (هنر) خلق چیزی است که زیباست، اما همه هنرها زیبا نیستند. هنر منعکس کننده احساسات و رویدادهای انسانی در تاریخ است. برخی از هنرها را می توان زشت یا درک آن دشوار دانست. ممکن است برخی هنر مدرن را اصلاً هنر تلقی نکنند. با این حال، بسیاری از ما با دیدن آن خواهیم گفت که می دانیم هنر چیست. بنابراین تعریف این کلمه بسته به فردی که آن را می بیند یا تجربه می کند تغییر می کند.

  1. Museums contain valuable works of art.
  2. People display art on the walls of their homes.
  3. Art is sold from an art gallery.
  4. Children create art at school in art classes.
  5. An art major is a person who studies art in college.
  1. موزه ها دارای آثار هنری ارزشمندی هستند.
  2. مردم هنر را بر روی دیوار خانه های خود به نمایش می گذارند.
  3. آثار هنری از یک گالری هنری به فروش می رسد.
  4. بچه ها در مدرسه در کلاس های هنر هنر می آفرینند.
  5. رشته هنر فردی است که در دانشگاه هنر می خواند.

 

فردی که این هنر را خلق می کند artist نامیده می شود.

  1. Pablo Picasso was a famous artist.
  2. My friend, Nick, is an artist. He specializes in bronze sculpture.
  3. Most artists don’t make a lot of money, but they have a special talent to create new things.
  4. An artist’s work might increase in value after he or she has died.
  5. Painters, sculptors, musicians, performers, architects, dancers, and writers may be regarded as artists.
  1. پابلو پیکاسو هنرمند مشهوری بود.
  2. دوست من، نیک، هنرمند است. او در مجسمه سازی برنز تخصص دارد.
  3. بیشتر هنرمندان پول زیادی به دست نمی آورند، اما استعداد خاصی برای خلق چیزهای جدید دارند.
  4. ممکن است ارزش آثار یک هنرمند پس از مرگ او افزایش یابد.
  5. نقاشان، مجسمه سازان، نوازندگان، مجریان، معماران، رقصندگان و نویسندگان ممکن است به عنوان هنرمند در نظر گرفته شوند.

 

کلمه “artistic” یک صفت است:

  1. Valerie is an artistic young woman.
  2. Her teachers say her work shows artistic potential.
  3. Some artistic people have a hard time finding employment that suits their talent.
  1. والری یک زن جوان هنرمند است.
  2. معلمان او می گویند کار او پتانسیل هنری را نشان می دهد.
  3. برخی از افراد هنرمند برای یافتن شغل مناسب با استعداد شان مشکل دارند.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b