بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Attend به فارسی با مثالهای کاربردی
To attend چیزی برای رفتن به مکانی و شرکت در یا تماشای یک فعالیت است. در اینجا چند نمونه آورده شده است:
- We’re going to attend a concert tonight.
- Oscar attended a funeral for a friend of his.
- Maria has attended several weddings this year.
- If you don’t attend class, the teacher won’t keep your name on the roster.
- Joseph tries to attend conferences that are related to his work as a doctor.
- Jennifer has a meeting to attend this morning.
- امشب قراره در کنسرت شرکت کنیم
- اسکار در مراسم تشییع جنازه یکی از دوستانش شرکت کرد.
- ماریا امسال در چندین عروسی شرکت کرده است.
- اگر در کلاس شرکت نکنید، معلم نام شما را در فهرست نگه نمی دارد.
- جوزف سعی می کند در کنفرانس هایی شرکت کند که مربوط به کار او به عنوان یک پزشک است.
- جنیفر امروز صبح جلسه ای برای شرکت دارد.
کلمه attendance “حضور” یک اسم است.
- Students with poor attendance usually don’t do well in school.
- It’s important to have good attendance.
- Victoria has perfect attendance so far this year. (She hasn’t missed any classes.)
- How’s your attendance record?
- Attendance at company meetings is mandatory.
- Attendance at our local movie theater dropped so much that it was forced to close.
- The play that opened last month is so popular that it has broken all attendance records.
- دانش آموزانی که حضور ضعیفی دارند معمولاً در مدرسه خوب عمل نمی کنند.
- حضور خوب مهم است.
- ویکتوریا امسال تا اینجای کار حضور بی نقصی داشته است. (او هیچ کلاسی را از دست نداده است.)
- سابقه حضور شما چگونه است؟
- حضور در جلسات شرکت الزامی است.
- حضور در سالن سینمای محلی ما به قدری کاهش یافت که مجبور به تعطیلی شد.
- نمایشی که ماه گذشته افتتاح شد به قدری محبوب است که همه رکوردهای حضور را شکست.
attendant شخصی است که خدمات ارائه می دهد:
- When you travel by plane, a flight attendant will bring you something to eat or drink.
- A gas station attendant monitors customer activity at gas pumps.
- Bathroom attendants make sure the public bathrooms are always clean.
- A locker room attendant works at a country club and makes sure that members’ needs are taken care of.
- وقتی با هواپیما سفر می کنید، مهماندار برای شما چیزی برای خوردن یا نوشیدن می آورد.
- یک متصدی پمپ بنزین بر فعالیت مشتری در پمپ بنزین نظارت می کند.
- متصدیان حمام اطمینان حاصل می کنند که حمام های عمومی همیشه تمیز هستند.
- یک متصدی رختکن در یک باشگاه روستایی کار می کند و مطمئن می شود که به نیازهای اعضا رسیدگی می شود.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.