Meaning and usage of attend word
What is definition, meaning and usage of word attend

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Attend به فارسی با مثالهای کاربردی

To attend چیزی برای رفتن به مکانی و شرکت در یا تماشای یک فعالیت است. در اینجا چند نمونه آورده شده است:

  1. We’re going to attend a concert tonight.
  2. Oscar attended a funeral for a friend of his.
  3. Maria has attended several weddings this year.
  4. If you don’t attend class, the teacher won’t keep your name on the roster.
  5. Joseph tries to attend conferences that are related to his work as a doctor.
  6. Jennifer has a meeting to attend this morning.
  1. امشب قراره در کنسرت شرکت کنیم
  2. اسکار در مراسم تشییع جنازه یکی از دوستانش شرکت کرد.
  3. ماریا امسال در چندین عروسی شرکت کرده است.
  4. اگر در کلاس شرکت نکنید، معلم نام شما را در فهرست نگه نمی دارد.
  5. جوزف سعی می کند در کنفرانس هایی شرکت کند که مربوط به کار او به عنوان یک پزشک است.
  6. جنیفر امروز صبح جلسه ای برای شرکت دارد.

 

کلمه attendance “حضور” یک اسم است.

  1. Students with poor attendance usually don’t do well in school.
  2. It’s important to have good attendance.
  3. Victoria has perfect attendance so far this year. (She hasn’t missed any classes.)
  4. How’s your attendance record?
  5. Attendance at company meetings is mandatory.
  6. Attendance at our local movie theater dropped so much that it was forced to close.
  7. The play that opened last month is so popular that it has broken all attendance records.
  1. دانش آموزانی که حضور ضعیفی دارند معمولاً در مدرسه خوب عمل نمی کنند.
  2. حضور خوب مهم است.
  3. ویکتوریا امسال تا اینجای کار حضور بی نقصی داشته است. (او هیچ کلاسی را از دست نداده است.)
  4. سابقه حضور شما چگونه است؟
  5. حضور در جلسات شرکت الزامی است.
  6. حضور در سالن سینمای محلی ما به قدری کاهش یافت که مجبور به تعطیلی شد.
  7. نمایشی که ماه گذشته افتتاح شد به قدری محبوب است که همه رکوردهای حضور را شکست.

 

attendant شخصی است که خدمات ارائه می دهد:

  1. When you travel by plane, a flight attendant will bring you something to eat or drink.
  2. A gas station attendant monitors customer activity at gas pumps.
  3. Bathroom attendants make sure the public bathrooms are always clean.
  4. A locker room attendant works at a country club and makes sure that members’ needs are taken care of.
  1. وقتی با هواپیما سفر می کنید، مهماندار برای شما چیزی برای خوردن یا نوشیدن می آورد.
  2. یک متصدی پمپ بنزین بر فعالیت مشتری در پمپ بنزین نظارت می کند.
  3. متصدیان حمام اطمینان حاصل می کنند که حمام های عمومی همیشه تمیز هستند.
  4. یک متصدی رختکن در یک باشگاه روستایی کار می کند و مطمئن می شود که به نیازهای اعضا رسیدگی می شود.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.