Meaning and usage of awake word
What is definition, meaning and usage of word awake

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Awake به فارسی با مثالهای کاربردی

awake: فردی که بیدار است یا فرد بعد از خواب بیدار و فعال است. این کلمه می تواند به عنوان صفت یا فعل استفاده شود.

در این مثال ها، کلمه “بیدار” یک صفت است:

  1. He’s not awake yet. He’s still sleeping.
  2. Are you awake?
  3. It sounds like the children are awake.
  4. I don’t feel very awake yet.
  5. She doesn’t look like she’s awake.
  6. Peter is barely awake. He should go to bed.
  7. Drinking coffee in the evening might keep me awake at night, so I only drink it in the morning.
  8. A strong cup of coffee can help you stay awake.
  9. Todd’s snoring kept everyone awake last night.
  1. او هنوز بیدار نشده است او هنوز خواب است.
  2. آیا شما بیدار هستید؟
  3. به نظر می رسد بچه ها بیدار هستند.
  4. من هنوز خیلی بیدار نیستم
  5. انگار بیدار نیست
  6. پیتر به سختی بیدار است. او باید به رختخواب برود.
  7. نوشیدن قهوه در عصر ممکن است من را در شب بیدار نگه دارد، بنابراین من فقط آن را صبح می‌نوشم.
  8. یک فنجان قهوه قوی می تواند به شما کمک کند بیدار بمانید.
  9. خروپف تاد دیشب همه را بیدار نگه داشت.

 

هنگامی که کلمه “awake” به عنوان یک فعل استفاده می شود، معمولاً در زمان گذشته یا زمانی که یک فرد یک دوره خواب را به پایان می رساند، به عنوان فعل ماضی استفاده می شود. با این حال، “awake” همیشه بهترین انتخاب برای انتخاب یک فعل برای این نوع عمل نیست. گاهی اوقات woke up “بیدار شدم” انتخاب بهتری است زیرا در مورد همان چیزی است.

ساده گذشته فعل ماضی
awake

بیدار شدن

awaked

بیدار شد

awaked

بیدار شد

  1. They awoke early this morning.
  2. They woke up early this morning. (This sounds better.)
  3. They have finally awakened.
  4. They have finally woken up. (This sounds better.)
  5. What time did you awake?
  6. What time did you wake up? (This sounds better.)
  7. We awoke to the smell of someone making breakfast.
  8. The town awoke to the news that a tornado had ripped through the area and caused major damage.
  9. It’s nice to awake to a warm, sunny morning.
  1. امروز صبح زود از خواب بیدار شدند.
  2. امروز صبح زود از خواب بیدار شدند. (این بهتر به نظر می رسد.)
  3. بالاخره بیدار شدند.
  4. بالاخره بیدار شدند. (این بهتر به نظر می رسد.)
  5. ساعت چند بیدار شدی؟
  6. ساعت چند بیدار شدی؟ (این بهتر به نظر می رسد.)
  7. با بوی کسی که صبحانه درست می کند از خواب بیدار شدیم.
  8. این شهر با شنیدن این خبر بیدار شد که یک گردباد در منطقه رخنه کرده و خسارات زیادی به بار آورده است.
  9. خوب است که در یک صبح گرم و آفتابی از خواب بیدار شوید.

 

To awaken شکل کمی متفاوت از فعل “awake” است. هنگامی که چیزی یا کسی بیدار می شود، آگاهی یا هوشیاری بهتر یا آزاد شدن نوعی پتانسیل وجود دارد.

  1. The volcano suddenly awakened after centuries of lying dormant.
  2. Shana awakened to the possibility that she was harming herself by not exercising.
  3. The community has finally awakened to the need for safer routes for bicyclists who commute to work by bike.
  4. The girl who works beside Bill has awakened the young man’s desire for romance.
  1. آتشفشان پس از قرن ها خاموشی ناگهان بیدار شد.
  2. شانا با این احتمال که با ورزش نکردن به خودش آسیب می رساند بیدار شد.
  3. جامعه در نهایت به نیاز به مسیرهای امن تر برای دوچرخه سوارانی که با دوچرخه به محل کار خود می روند، بیدار شده است.
  4. دختری که در کنار بیل کار می کند میل مرد جوان را برای عاشقانه بیدار کرده است.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.