بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Behave به فارسی با مثالهای کاربردی
کلمه “behave” یک فعل است که برای توصیف اعمال و نگرش یک شخص استفاده می شود.
ساده | گذشته | فعل ماضی |
behave
رفتار کن |
behaved
رفتار کرد |
behaved
رفتار کرد |
- The students behaved well in class today.
- We expect everyone at the party will behave.
- You don’t have to worry about anyone behaving badly. (The word “behaving” is a gerund in this sentence.)
- Everyone behaves when the boss is in the office.
- David’s mother told him that if he didn’t behave she wouldn’t take him to the park.
- Faduma was not behaving properly at the dinner table.
- Please, behave. (This is a command.)
- Please behave yourself. (Said to one person.)
- Please behave yourselves. (Said to more than one person. Notice the use of reflexive pronouns with the word “behave.”)
- Those people clearly don’t know how to behave.
- دانش آموزان امروز در کلاس رفتار خوبی داشتند.
- ما انتظار داریم که همه در مهمانی رفتار کنند.
- لازم نیست نگران رفتار بد کسی باشید. (کلمه «رفتار» در این جمله یک جیروند است.)
- وقتی رئیس در دفتر است همه رفتار می کنند.
- مادر دیوید به او گفت که اگر رفتار نکند او را به پارک نخواهد برد.
- فادوما سر میز شام رفتار مناسبی نداشت.
- لطفا رفتار کن (این یک دستور است.)
- لطفا خودت رفتار کن (به یک نفر گفته شد.)
- لطفا خودتان رفتار کنید. (به بیش از یک نفر گفته شد. به استفاده از ضمایر بازتابی با کلمه “رفتار” توجه کنید.)
- این افراد به وضوح نمی دانند چگونه رفتار کنند.
شما همچنین می توانید از کلمه “behave” برای یک حیوان یا یک چیز استفاده کنید:
- My car has been behaving strangely lately.
- Rick’s puppy doesn’t know how to behave when it’s in the house.
- Plants and trees behave according to the environment in which they grow.
- ماشین من اخیراً رفتار عجیبی داشته است.
- توله سگ ریک وقتی در خانه است نمی داند چگونه رفتار کند.
- گیاهان و درختان بر اساس محیطی که در آن رشد می کنند رفتار می کنند.
کلمه “behavior” یک اسم است:
- The boy’s behavior is so bad he can’t remain in school.
- His behavior is becoming an issue.
- The man’s behavior is embarrassing.
- He embarrassed himself with his bad behavior.
- We were offended by the behavior of a rude couple on the plane.
- رفتار پسر آنقدر بد است که نمی تواند در مدرسه بماند.
- رفتار او در حال تبدیل شدن به یک مسئله است.
- رفتار مرد شرم آور است.
- با رفتار بدش خجالت کشید.
- از رفتار یک زوج بی ادب در هواپیما دلخور شدیم.
برای one’s best behavior نوعی عبارت است:
- The children are on their best behavior.
- He’s on his best behavior.
- She’s on her best behavior.
- You had better be on your best behavior today.
- بچه ها بهترین رفتار خود را دارند.
- او بهترین رفتار خود را دارد.
- او بهترین رفتار خود را دارد.
- بهتر است امروز بهترین رفتار خود را داشته باشید.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.