Meaning and usage of behave word
What is definition, meaning and usage of word behave

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Behave به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه “behave” یک فعل است که برای توصیف اعمال و نگرش یک شخص استفاده می شود.

ساده گذشته فعل ماضی
behave

رفتار کن

behaved

رفتار کرد

behaved

رفتار کرد

  1. The students behaved well in class today.
  2. We expect everyone at the party will behave.
  3. You don’t have to worry about anyone behaving badly. (The word “behaving” is a gerund in this sentence.)
  4. Everyone behaves when the boss is in the office.
  5. David’s mother told him that if he didn’t behave she wouldn’t take him to the park.
  6. Faduma was not behaving properly at the dinner table.
  7. Please, behave. (This is a command.)
  8. Please behave yourself. (Said to one person.)
  9. Please behave yourselves. (Said to more than one person. Notice the use of reflexive pronouns with the word “behave.”)
  10. Those people clearly don’t know how to behave.
  1. دانش آموزان امروز در کلاس رفتار خوبی داشتند.
  2. ما انتظار داریم که همه در مهمانی رفتار کنند.
  3. لازم نیست نگران رفتار بد کسی باشید. (کلمه «رفتار» در این جمله یک جیروند است.)
  4. وقتی رئیس در دفتر است همه رفتار می کنند.
  5. مادر دیوید به او گفت که اگر رفتار نکند او را به پارک نخواهد برد.
  6. فادوما سر میز شام رفتار مناسبی نداشت.
  7. لطفا رفتار کن (این یک دستور است.)
  8. لطفا خودت رفتار کن (به یک نفر گفته شد.)
  9. لطفا خودتان رفتار کنید. (به بیش از یک نفر گفته شد. به استفاده از ضمایر بازتابی با کلمه “رفتار” توجه کنید.)
  10. این افراد به وضوح نمی دانند چگونه رفتار کنند.

 

شما همچنین می توانید از کلمه “behave” برای یک حیوان یا یک چیز استفاده کنید:

  1. My car has been behaving strangely lately.
  2. Rick’s puppy doesn’t know how to behave when it’s in the house.
  3. Plants and trees behave according to the environment in which they grow.
  1. ماشین من اخیراً رفتار عجیبی داشته است.
  2. توله سگ ریک وقتی در خانه است نمی داند چگونه رفتار کند.
  3. گیاهان و درختان بر اساس محیطی که در آن رشد می کنند رفتار می کنند.

 

کلمه “behavior” یک اسم است:

  1. The boy’s behavior is so bad he can’t remain in school.
  2. His behavior is becoming an issue.
  3. The man’s behavior is embarrassing.
  4. He embarrassed himself with his bad behavior.
  5. We were offended by the behavior of a rude couple on the plane.
  1. رفتار پسر آنقدر بد است که نمی تواند در مدرسه بماند.
  2. رفتار او در حال تبدیل شدن به یک مسئله است.
  3. رفتار مرد شرم آور است.
  4. با رفتار بدش خجالت کشید.
  5. از رفتار یک زوج بی ادب در هواپیما دلخور شدیم.

 

برای one’s best behavior نوعی عبارت است:

  1. The children are on their best behavior.
  2. He’s on his best behavior.
  3. She’s on her best behavior.
  4. You had better be on your best behavior today.
  1. بچه ها بهترین رفتار خود را دارند.
  2. او بهترین رفتار خود را دارد.
  3. او بهترین رفتار خود را دارد.
  4. بهتر است امروز بهترین رفتار خود را داشته باشید.

 

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b