Meaning and usage of big word
What is definition, meaning and usage of word big

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Big به فارسی با مثالهای کاربردی

big “بزرگ” یک کلمه کوچک است، اما ما از آن برای توصیف چیزهای بزرگ استفاده می کنیم.

به عنوان یک صفت، “big” در بسیاری از عبارات و عبارات رایج استفاده می شود.

  1. This is going to be big. (Something exciting is probably going to happen.)
  2. I’ve got big news. (I have information about an important event.)
  3. She has big ideas. (She dreams and thinks about interesting things.)
  4. That company is getting big. (The company is growing.)
  5. Think big. (Allow yourself to dream.)
  6. You’ve got big problems. (You’re in trouble.)
  7. Don’t make a big deal about this. (Don’t worry about this.)
  8. This fashion is big in Europe right now. (It’s very popular.)
  9. They’ve got one of the biggest names in the business. (They’re well known in their industry.)
  10. Big business is ruining small town America. (Big business = corporations)
  11. That bank is too big to fail. (They have such a large impact on the economy, they must be supported.)
  12. My neighbor has a big heart. (He’s very kind.)
  13. Hey, what’s the big idea? (I don’t like what you’re doing or saying.)
  14. That’s very big of you. (You did something noble or you made a sacrifice of some kind.)
  15. The kids’ eyes got big as the chocolate cake was being cut. (Something attracted their attention.)
  16. I have a big headache. (The headache is severe.)
  17. Look at how big they are! (This is said about children as they are growing.)
  18. He’s a big boy. / She’s a big girl. (This is said about small children as they are getting bigger and going from infant to toddler to child.)
  19. No big deal. (No problem.)
  20. No biggie. (This is an expression that is similar to “no big deal.”)
  1. این قرار است بزرگ شود. (احتمالاً قرار است اتفاق جالبی بیفتد.)
  2. من یک خبر بزرگ دارم (در مورد یک رویداد مهم اطلاعاتی دارم.)
  3. او ایده های بزرگی دارد. (او خواب می بیند و به چیزهای جالب فکر می کند.)
  4. اون شرکت داره بزرگ میشه (شرکت در حال رشد است.)
  5. بزرگ فکر کن (به خودتان اجازه دهید رویاپردازی کنید.)
  6. شما مشکلات بزرگی دارید (شما در مشکل هستید.)
  7. در این مورد بحث بزرگی نکنید. (در این مورد نگران نباشید.)
  8. این مد در حال حاضر در اروپا بزرگ است. (بسیار محبوب است.)
  9. آنها یکی از بزرگترین نام ها را در تجارت دارند. (آنها در صنعت خود به خوبی شناخته شده اند.)
  10. تجارت بزرگ شهر کوچک آمریکا را ویران می کند. (کسب و کار بزرگ = شرکت ها)
  11. آن بانک بزرگتر از آن است که شکست بخورد. (آنها تأثیر زیادی بر اقتصاد دارند، باید از آنها حمایت شود.)
  12. همسایه من قلب بزرگی دارد. (او بسیار مهربان است.)
  13. هی، ایده بزرگ چیست؟ (از کاری که انجام می دهید یا می گویید خوشم نمی آید.)
  14. این از شما خیلی بزرگ است. (شما کار نجیبی انجام دادید یا نوعی فداکاری انجام دادید.)
  15. وقتی کیک شکلاتی در حال بریدن بود چشمان بچه ها بزرگ شد. (چیزی توجه آنها را جلب کرد.)
  16. سردرد شدید دارم (سردرد شدید است.)
  17. ببینید چقدر بزرگ هستند! (این در مورد کودکان در حال رشد گفته می شود.)
  18. او پسر بزرگی است / او یک دختر بزرگ است. (این در مورد کودکان کوچک گفته می شود که بزرگتر می شوند و از نوزادی به کودکی به کودک دیگر می روند.)
  19. چیز مهمی نیست. (مشکلی نیست.)
  20. نه بزرگ (این عبارتی است که شبیه “بسیار مهم نیست.”)

 

صفت های دیگری که ممکن است به جای big استفاده شود enormous, giant, gigantic, large, and huge.

.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.