بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Blur به فارسی با مثالهای کاربردی
هنگامی که تصویری به وضوح دیده نمی شود، می توانید از کلمه “blur” استفاده کنید.
ساده | گذشته | فعل ماضی |
blur
محو کردن |
blurred
محو شد |
blurred
محو شده |
- The face of the child in the picture was blurred to protect her identity.
- Memories of days long past seem to blur together.
- A quick movement will blur a photo taken by a camera.
- چهره کودک در تصویر برای محافظت از هویت او تار شده بود.
- به نظر می رسد خاطرات روزهای گذشته با هم محو می شوند.
- یک حرکت سریع عکس گرفته شده توسط دوربین را تار می کند.
کلمه “blur” می تواند یک اسم باشد.
- Things that happened to me when I was four years old are a blur.
- When we added all the colors together on the palette it created a muddy blur.
- Harold doesn’t remember much of what happened last night. “It’s all a blur,” he said.
- چیزهایی که در چهار سالگی برای من اتفاق افتاد یک تاری است.
- وقتی همه رنگ ها را با هم روی پالت اضافه کردیم، یک تاری گل آلود ایجاد کرد.
- هارولد چیز زیادی از اتفاقات دیشب را به یاد نمی آورد. او گفت: «همه اینها تاری است.
کلمه “blurry” یک صفت است. متضاد این کلمه “sharp” است.
- Everything looks blurry without my glasses.
- This picture is blurry.
- If you move your arm while taking a picture, it will turn out blurry.
- I had to throw away some photos because they were too blurry.
- همه چیز بدون عینک من تار به نظر می رسد.
- این عکس تار است
- اگر هنگام عکس گرفتن بازوی خود را حرکت دهید، تار می شود.
- مجبور شدم چند عکس را دور بیندازم چون خیلی تار بودند.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.