Meaning and usage of board word
What is definition, meaning and usage of word board

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Board به فارسی با مثالهای کاربردی

کاربردهای مختلفی برای کلمه “board” وجود دارد.

وقتی از “board” به عنوان فعل استفاده می شود، به معنای ورود به هواپیما یا قایق است.

ساده گذشته فعل ماضی
board

سوار شدن

boarded

سوار شد

boarded

سوار شد

  1. We boarded the plane after our numbers were called.
  2. In order to board a plane from the terminal, you have to walk through a loading bridge or a jet bridge.
  3. To board a large ship, passengers walk up a gangplank or a bridge that connects the dock to the ship.
  4. Boarding an airplane takes time because passengers need to find their seats and stow their luggage. (stow = put away)
  1. بعد از تماس با شماره ما سوار هواپیما شدیم.
  2. برای سوار شدن به هواپیما از ترمینال، باید از یک پل بارگیری یا یک پل جت عبور کنید.
  3. برای سوار شدن به یک کشتی بزرگ، مسافران از پله یا پلی که اسکله را به کشتی متصل می کند، بالا می روند.
  4. سوار شدن به هواپیما زمان می برد زیرا مسافران باید صندلی های خود را پیدا کنند و چمدان های خود را انبار کنند. (قرار دادن = کنار گذاشتن)

 

To board  همچنین به معنای تهیه مسکن و غذا برای کسی است.

  1. In addition to tuition costs for college, students living on campus also have to spend money on room and board. (room and board = a place to live plus food)
  2. Samantha has to board her dogs whenever she goes on vacation because there’s no one to take care of them for her.
  3. A very large house down the street accepts boarders. (boarder = a person who is provided with a place to sleep and, perhaps, food)
  4. Jonathan is temporarily boarding with some people he met online.
  1. علاوه بر هزینه های شهریه برای کالج، دانشجویانی که در محوطه دانشگاه زندگی می کنند نیز باید برای اتاق و غذا هزینه کنند. (اتاق و تخته = مکانی برای زندگی به اضافه غذا)
  2. سامانتا هر وقت به تعطیلات می‌رود باید سوار سگ‌هایش شود، زیرا کسی نیست که از آنها مراقبت کند.
  3. یک خانه بسیار بزرگ در پایین خیابان، مرزها را می پذیرد. (ماشین = شخصی که برای او جای خواب و احیاناً غذا فراهم می شود)
  4. جاناتان به طور موقت با افرادی که به صورت آنلاین ملاقات کرده است سوار می شود.

 

هنگامی که کلمه board “تخته” به عنوان یک اسم استفاده می شود، نشان دهنده یک سطح صاف برای نوشتن، کار کردن یا محافظت از چیزی است.

  1. You cut vegetables or meat on a cutting board.
  2. You iron clothes on an ironing board.
  3. Windows and doors of an abandoned house are often covered with boards.
  4. Before a hurricane arrives, coastal residents board up their windows to protect their homes from damage.
  5. A skateboard is a rectangular board with wheels on it.
  6. A surfboard is a long rectangular object that surfers use for riding strong waves on the water.
  7. Cardboard is a strong paper product that is used for boxes, packaging, and making signs.
  8. You can make a desk by putting a large plywood board on top of two filing cabinets.
  1. سبزیجات یا گوشت را روی تخته برش می برید.
  2. شما لباس ها را روی میز اتو اتو می کنید.
  3. پنجره ها و درهای یک خانه متروک اغلب با تخته پوشانده می شود.
  4. قبل از رسیدن طوفان، ساکنان ساحلی پنجره‌های خود را بالا می‌برند تا از خانه‌های خود در برابر آسیب محافظت کنند.
  5. اسکیت برد یک تخته مستطیل شکل است که چرخ هایی روی آن قرار دارد.
  6. تخته موج سواری یک شی مستطیل شکل بلند است که موج سواران برای سوار شدن بر امواج قوی روی آب از آن استفاده می کنند.
  7. مقوا یک محصول کاغذی قوی است که برای جعبه، بسته بندی و ساخت تابلو استفاده می شود.
  8. می توانید با قرار دادن یک تخته تخته سه لا بزرگ در بالای دو کمد بایگانی میز بسازید.

 

boardهیئت مدیره” همچنین می تواند گروهی از افرادی باشد که برای یک شرکت بزرگ یا یک سازمان بزرگ مشاوره و رهبری ارائه می دهند.

  1. David sits on the board of directors for a Fortune 500 company.
  2. The school board needs to find a new superintendent for the school district.
  3. Members of the board meet in a large meeting room with a long table.
  1. دیوید در هیئت مدیره یک شرکت Fortune 500 حضور دارد.
  2. هیئت مدیره مدرسه باید یک ناظر جدید برای منطقه مدرسه پیدا کند.
  3. اعضای هیئت مدیره در یک اتاق جلسه بزرگ با یک میز بلند ملاقات می کنند.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.