Meaning and usage of brave word
What is definition, meaning and usage of word brave

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Brave به فارسی با مثالهای کاربردی

فردی که brave “شجاع” هست در مواجهه با خطر کاری می کند. راه های مختلفی برای شجاع بودن وجود دارد.

  1. A fire fighter rescues people from burning houses. That’s very brave.
  2. A police officer goes into dangerous situations when he or she is called to respond to a crime. That’s also very brave.
  3. The brave men and women of the U.S. military lay their lives on the line every day in countries around the world.
  4. People who live under and protest totalitarian governments are brave.
  5. People who stand up to corruption in government are brave.
  6. It’s brave of someone to say what he or she thinks, despite what the majority of people may believe.
  7. A child is brave when going to the doctor’s office for a vaccination.
  8. A young woman is brave when she enters an area of employment that is dominated by men.
  9. Be brave. Don’t let anyone bully you.
  1. یک آتش نشان مردم را از خانه های در حال سوختن نجات می دهد. این خیلی شجاع است
  2. یک افسر پلیس زمانی که برای پاسخگویی به یک جنایت فراخوانده می شود، وارد موقعیت های خطرناکی می شود. این هم خیلی شجاعه
  3. مردان و زنان شجاع ارتش ایالات متحده هر روز در کشورهای سراسر جهان جان خود را در خط مقدم می گذارند.
  4. مردمی که تحت حکومت های توتالیتر زندگی می کنند و اعتراض می کنند شجاع هستند.
  5. افرادی که در برابر فساد در حکومت می ایستند شجاع هستند.
  6. این شجاعت است که کسی آنچه را که فکر می کند بگوید، علیرغم آنچه اکثریت مردم ممکن است باور کنند.
  7. یک کودک وقتی برای واکسیناسیون به مطب دکتر می رود شجاع است.
  8. یک زن جوان وقتی وارد حوزه شغلی می شود که تحت سلطه مردان است، شجاع است.
  9. شجاع باش اجازه ندهید کسی شما را اذیت کند.

 

کلمه bravely “شجاعانه” یک قید است:

  1. Four passersby bravely rescued a man from a burning car.
  2. After being attacked by a man twice her size, the woman bravely pulled a gun from her purse and shot him in the stomach.
  3. The man bravely rushed into the river to save his daughter, but then he got caught in a current and drowned.
  1. چهار رهگذر با شجاعت مردی را از خودروی در حال سوختن نجات دادند.
  2. این زن پس از حمله مردی دو برابر جثه او، با شجاعت اسلحه ای را از کیفش بیرون کشید و به شکم او شلیک کرد.
  3. مرد شجاعانه برای نجات دخترش به داخل رودخانه هجوم برد، اما سپس در جریان آب گرفتار شد و غرق شد.

 

کلمه bravery “شجاعت” یک اسم است:

  1. The soldier was given a medal for his bravery.
  2. He showed bravery in the face of danger.
  3. Bravery is required of people who want to teach in difficult schools.
  4. It’s difficult to show bravery when confronted by an overwhelming opponent.
  5. It takes bravery to do something that is going to be physically painful.
  1. این سرباز به خاطر شجاعتش مدال گرفت.
  2. در برابر خطر شجاعت نشان داد.
  3. شجاعت از افرادی که می خواهند در مدارس سخت تدریس کنند لازم است.
  4. نشان دادن شجاعت در مواجهه با حریف بسیار دشوار است.
  5. انجام کاری که از نظر جسمی دردناک باشد، به شجاعت نیاز دارد.

یادداشت فرهنگ آمریکایی: کلمه “brave” همچنین به یک جنگجوی بومی آمریکایی اشاره دارد.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b