معنی کلمه Brief به فارسی با چند مثال

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

ترجمه کلمه Brief به فارسی با مثالهای کاربردی

اگر چیزی brief هست سریع یا کوتاه است. این کلمه یک صفت است:

1. After a brief delay, our plane left the airport.
2. The teacher asked for a brief summary of the reading assignment.
3. The meeting was brief. It lasted just fifteen minutes.
4. Can we talk for a minute? I’ll be brief.
5. During the performance there was a brief intermission. (intermission: a short break for the audience and the performers)

1. هواپیمای ما پس از کمی تاخیر فرودگاه را ترک کرد.
2. معلم خواستار خلاصه ای از تکلیف خواندن شد.
3. جلسه کوتاه بود. فقط پانزده دقیقه طول کشید.
4. میشه یه دقیقه حرف بزنیم؟ مختصر می گویم
5. در حین اجرا یک وقفه کوتاه وجود داشت. (وقفه: یک استراحت کوتاه برای حضار و اجراکنندگان)

برای استفاده از این کلمه به عنوان قید، “ly” را به آخر آن اضافه کنید:

1. My computer briefly stopped working.
2. Our boss spoke briefly about what happened in the office last week.
3. The movie was briefly interrupted because there was a problem with the projector.

1. کامپیوتر من برای مدت کوتاهی از کار افتاد.
2. رئیس ما به طور خلاصه در مورد آنچه هفته گذشته در دفتر اتفاق افتاد صحبت کرد.
3. به دلیل مشکل در پروژکتور، فیلم برای مدت کوتاهی قطع شد.

همچنین می توان از “brief” به عنوان فعل استفاده کرد. در این مورد، “brief” به معنای ارائه اطلاعات به صورت فشرده (کوتاه شده) است:

1. The generals were briefed on the situation in Iraq before making plans to add additional troops.
2. A spokesperson for the company will brief the press regarding an upcoming merger.

1. ژنرال ها قبل از برنامه ریزی برای اضافه کردن نیروهای اضافی، در جریان وضعیت عراق قرار گرفتند.
2. سخنگوی این شرکت در مورد ادغام آینده به مطبوعات توضیح می دهد.

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.