بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Bump به فارسی با مثالهای کاربردی
bump “دست انداز” هنگامی که دو چیز به یکدیگر برخورد می کنند، یا زمانی که یک برخورد کوچک وجود دارد، نتیجه می شود. برآمدگی ها همچنین هنگام ضربه خوردن یا واکنش به بیماری یا نوعی علت طبیعی روی بدن ظاهر می شود. کلمه “bump” را می توان به عنوان اسم یا فعل استفاده کرد:
ساده | گذشته | فعل ماضی |
bump
ضربه زدن |
bumped
ضربه خورده |
bumped
ضربه خورده |
- George bumped his head.
- Try not to bump into the other cars when you park along the curb.
- When Zooey bumped into some glasses at the store, they fell off of the shelf and shattered.
- The taxi bumped into the trash can.
- He got a bump on his head and a few bruises after he fell off of his skateboard. (This sentence uses “bump” as a noun.)
- This creature has bumps all over its body.
- جورج سرش را تکان داد.
- هنگام پارک کردن در امتداد حاشیه، سعی کنید به ماشین های دیگر برخورد نکنید.
- وقتی Zooey به چند شیشه در فروشگاه برخورد کرد، آنها از قفسه افتادند و شکستند.
- تاکسی به سطل زباله برخورد کرد.
- او پس از افتادن از اسکیت بورد خود برآمدگی و چند کبودی روی سرش پیدا کرد. (این جمله از “bump” به عنوان اسم استفاده می کند.)
- این موجود برجستگی هایی در سرتاسر بدن خود دارد.
همچنین زمانی که یک ملاقات تصادفی با شخص دیگری، معمولاً در یک مکان عمومی، از کلمه “bump” استفاده می کنیم:
- Denise bumped into an old friend at the store. She hadn’t seen him in over ten years.
- I bumped into Jennifer Lopez in the elevator the other day. She smiled at me.
- Abdi bumped into his neighbor at the laundromat while he was doing his laundry.
- دنیز در فروشگاه به یک دوست قدیمی برخورد کرد. بیش از ده سال بود که او را ندیده بود.
- روز قبل در آسانسور به جنیفر لوپز برخورد کردم. او به من لبخند زد.
- عبدی در حالی که داشت لباس هایش را می شست به همسایه اش در خشکشویی برخورد کرد.
شکل صفت این کلمه “bumpy” است.
- This is a really bumpy road. It’s causing the entire car to shake.
- My arm is all red and bumpy. I think I’m having an allergic reaction to something.
- The flight became a little bumpy when the airplane hit some turbulence.
- این جاده واقعاً پر دست انداز است. باعث لرزش کل ماشین می شود.
- دستم کاملا قرمز و پر از دست انداز است. فکر می کنم به چیزی واکنش آلرژیک دارم.
- زمانی که هواپیما دچار تلاطم شد، پرواز کمی ناهموار شد.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.