بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Calm به فارسی با مثالهای کاربردی
کلمه calm “آرامش” برای توصیف آرامش یا عدم عصبانیت به ویژه در مواجهه با تهدید یا خطر استفاده می شود. (سعی کنید “l” را در “calm” تلفظ نکنید.)
در این جملات “calm” یک صفت است:
- The lake looks calm today. There are no waves.
- Everyone remained calm during the emergency. There was no yelling or screaming.
- The teacher addressed the unruly students in a calm manner.
- دریاچه امروز آرام به نظر می رسد. هیچ امواجی وجود ندارد.
- در زمان اورژانس همه آرام بودند. صدای جیغ و فریاد نبود.
- معلم با حالتی آرام به دانش آموزان سرکش خطاب کرد.
کلمه “calm” نیز به عنوان یک فعل استفاده می شود:
- You should calm down.
- The baby was calmed by his mother’s voice.
- Music calms the savage beast.
- شما باید آرام باشید.
- کودک با صدای مادرش آرام شد.
- موسیقی جانور وحشی را آرام می کند.
کلمه calmly “آرام” یک قید است.
- The young man answered the questions calmly and without hesitation.
- The priest spoke calmly during the service.
- The sound of the ocean has a calming effect on people. (The word “calming” is also used as an adjective.)
- مرد جوان با آرامش و بدون تردید به سوالات پاسخ داد.
- کشیش در طول مراسم با آرامش صحبت کرد.
- صدای اقیانوس بر مردم اثر آرام بخشی دارد. (کلمه آرام بخش نیز به عنوان صفت استفاده می شود.)
می توانید از calmness “آرامش” به عنوان اسم استفاده کنید:
- Only time could bring a sense of calmness back to the community following the riots.
- Our manager is known for his calmness when he’s under pressure.
- تنها زمان می تواند حس آرامش را به جامعه پس از شورش ها بازگرداند.
- مدیر ما زمانی که تحت فشار است به آرامشش معروف است.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.