بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Catch به فارسی با مثالهای کاربردی
ساده | گذشته | فعل ماضی |
catch
گرفتن |
caught
گرفتار شد |
caught
گرفتار شد |
کلمه “catch” یک فعل رایج است که هنگام دریافت چیزی در دستان خود از آن استفاده می کنیم:
- He’s about to catch the ball.
- He’s going to catch the ball with his hands.
- او در حال گرفتن توپ است.
- او می خواهد توپ را با دستانش بگیرد.
راه های دیگری برای استفاده از این فعل وجود دارد:
- You might catch a cold if you don’t keep warm. (catch a cold = sickness with sneezing, coughing, and fatigue)
- Melissa thinks she caught a cold.
- Did you catch what that guy just said? (catch = hear)
- You’re going to have to work harder to catch up to the other students. (catch up = reach the same level of progress)
- He got his finger caught in a door. (be or get caught = stuck; injured)
- The new product hasn’t really caught on with the general public. (catch on = become popular)
- All of this dry grass could catch on fire very easily. (catch on fire= ignite)
- What did he use to catch all of those fish? (catch fish = take fish from the water using a net or a fishing pole and bait.)
- اگر گرم نشوید ممکن است سرما بخورید. (سرماخوردگی = بیماری همراه با عطسه، سرفه و خستگی)
- ملیسا فکر می کند سرما خورده است.
- متوجه شدی اون پسر چی گفت؟ (گرفتن = شنیدن)
- برای رسیدن به دانش آموزان دیگر باید سخت تر کار کنید. (برخوردار = رسیدن به همان سطح پیشرفت)
- انگشتش را در در گرفت. (گرفتار یا گرفتار شدن = گیر افتادن؛ مجروح)
- محصول جدید واقعاً مورد توجه عموم مردم قرار نگرفته است. (دریافت = محبوب شدن)
- همه این علف های خشک می توانند به راحتی آتش بگیرند. (آتش گرفتن = شعله ور شدن)
- او از چه چیزی برای صید این همه ماهی استفاده کرد؟ (ماهی بگیر = با تور یا چوب ماهیگیری و طعمه از آب ماهی بگیر.)
این جملات از “catch” به عنوان اسم استفاده می کنند:
- Wow! Look at the size of that fish! Nice catch!
- Linda was happy that one of her accountants found an error in the report. That saved the company a lot of money. “Nice catch,” she said.
- Tom thinks he would be a good catch for any woman, but most people would disagree with that opinion.
- You can get the product at 50% off the regular price, but there’s a catch. You have to arrive before 6 a.m. and stand in line.
- عجب! به اندازه آن ماهی نگاه کنید! گرفتن خوب! (catch = یک ماهی)
- لیندا خوشحال بود که یکی از حسابدارانش خطایی در گزارش پیدا کرد. این باعث صرفه جویی زیادی در شرکت شد. او گفت: “گرفتار خوبی است.” (catch = شخص از بروز مشکل جلوگیری می کند)
- تام فکر می کند که برای هر زنی شکار خوبی خواهد بود، اما اکثر مردم با این نظر مخالف هستند. (A good catch or a nice catch شخصی است که در یک رابطه همسر خوبی خواهد بود.)
- شما می توانید محصول را با 50٪ تخفیف از قیمت معمولی دریافت کنید، اما یک نکته وجود دارد. شما باید قبل از ساعت 6 صبح برسید و در صف بایستید. (a catch = یک شرط)
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.