بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Clear به فارسی با مثالهای کاربردی
راه های مختلفی برای استفاده از کلمه “clear” وجود دارد.
- اگر چیزی است روشن، می توانید از طریق آن ببینید.
- Glass is clear.
- Air can be clear.
- Water is clear if it’s clean.
- شیشه شفاف است.
- هوا می تواند روشن باشد.
- آب اگر تمیز باشد شفاف است.
- کلمه “clear” زمانی استفاده می شود که شنیدن یا درک چیزی آسان باشد.
- Is what I’m saying clear to you? (Do you understand?)
- Does my voice sound clear? (Is it easy to hear?)
- Students should receive clear instructions from their teacher.
- Preventing freedom of speech is a clear violation of the First Amendment to the U.S. Constitution.
- Sound that comes from a radio is not clear if there’s a lot of static.
- آیا آنچه من می گویم برای شما واضح است؟ (میفهمی؟)
- آیا صدای من واضح است؟ (آیا شنیدن آن آسان است؟)
- دانش آموزان باید دستورالعمل های واضحی از معلم خود دریافت کنند.
- جلوگیری از آزادی بیان نقض آشکار اولین متمم قانون اساسی ایالات متحده است.
- صدایی که از رادیو می آید، در صورتی که استاتیک زیادی وجود داشته باشد، واضح نیست.
- زمانی که چیزی از مواد پاک یا پاک شده است، می توانید از کلمه “Clear” استفاده کنید. در این مورد، “clear” می تواند یک فعل یا یک صفت باشد.
- A snowplow clears the roads when there’s a snowstorm. (verb)
- The roads are clear. (adjective)
- Students clear their desks of books and notebooks when taking a test. (verb)
- Their desks are clear. (adjective)
- You can clear your conscience by admitting a mistake or admitting guilt. (verb)
- Your conscience can be clear. (adjective)
- If you are in the clear, you are innocent or free of suspicion of wrong doing.
- ماشین برف روب جاده ها را هنگام طوفان برف پاک می کند. (فعل)
- جاده ها صاف است. (صفت)
- دانش آموزان هنگام امتحان میزهای خود را از کتاب و دفتر پاک می کنند. (فعل)
- میزشان روشن است. (صفت)
- با اعتراف به اشتباه یا اعتراف به گناه می توانید وجدان خود را پاک کنید. (فعل)
- وجدان شما می تواند راحت باشد. (صفت)
- اگر شما هستید در روشنی، شما بی گناه هستید یا بدون سوء ظن به انجام کار اشتباه هستید.
کلمه clearly “به وضوح” یک قید است:
- The man at the meeting said something that was clearly not factual.
- He clearly made a mistake.
- Clearly, there are many, many people who disagree with what he thinks.
- It’s clearly impossible to know what the man will do or say next.
- He’s clearly an idiot.
- مرد حاضر در جلسه چیزی گفت که به وضوح واقعی نبود.
- او به وضوح اشتباه کرد.
- واضح است که افراد بسیار زیادی وجود دارند که با نظر او مخالف هستند.
- مشخصاً غیرممکن است که بدانیم آن مرد بعداً چه خواهد کرد یا چه خواهد گفت.
- او به وضوح یک احمق است.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.