Meaning and usage of crumple word
What is definition, meaning and usage of word crumple

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Crumple به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه crumple “مچاله کردن” زمانی به کار می رود که چیزی به هم فشار داده شود و وضعیت اولیه برای بدتر شدن تغییر کند. ما از این کلمه برای کاغذ و لباس استفاده می کنیم. می توانید از “crumple” به عنوان یک فعل یا به عنوان صفت استفاده کنید:

  1. I crumpled a piece of paper and threw it into the wastepaper basket. (verb–past tense)
  2. There are crumpled pieces of paper all around this computer. (adjective)
  3. The little boy pulled a few crumpled dollar bills out of his pocket to pay for the ice cream. (adjective)
  4. Franks’s suit was wrinkled and crumpled after being in his suitcase for a couple of days. (adjective)
  5. Sarah took off her scarf and left it in a crumpled heap beside the bed. (adjective)
  6. The back end of the car was crumpled in the accident. (verb)
  7. A crumple zone in the front of a car absorbs energy in an accident and can save passengers from life-threatening injuries. (adjective)
  1. یک تکه کاغذ را مچاله کردم و انداختم داخل سبد کاغذ باطله. (فعل – زمان گذشته)
  2. در اطراف این کامپیوتر تکه های کاغذ مچاله شده وجود دارد. (صفت)
  3. پسر کوچک چند اسکناس دلاری مچاله شده از جیبش بیرون آورد تا پول بستنی را بپردازد. (صفت)
  4. کت و شلوار فرانک پس از چند روز حضور در چمدانش چروک و مچاله شده بود. (صفت)
  5. سارا روسری خود را درآورد و آن را در پشته ای مچاله شده کنار تخت گذاشت. (صفت)
  6. در این تصادف قسمت پشتی خودرو مچاله شده بود. (فعل)
  7. یک ناحیه مچاله در جلوی خودرو انرژی را در تصادف جذب می کند و می تواند مسافران را از صدمات خطرناک نجات دهد. (صفت)

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b