Meaning and usage of crunch word
What is definition, meaning and usage of word crunch

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Crunch به فارسی با مثالهای کاربردی

“crunch” می تواند یک صدا یا یک نوع عمل باشد. چیزی به هم فشرده می شود، شکسته می شود، روی آن راه می رود، خورده می شود، هل داده می شود یا ضربه می زند:

  1. Walking on dry leaves creates a crunching sound.
  2. When you eat potato chips, there’s a crunch as your mouth closes down on the chips.
  3. Crackers crunch when they are eaten.
  4. Ice and snow crunch when walked upon.
  5. Many people like to eat a bowl of cereal in the morning. Many cereals crunch when eaten. The cereal is crunchy.
  1. راه رفتن روی برگ های خشک صدای خرچنگ ایجاد می کند.
  2. وقتی چیپس سیب‌زمینی می‌خورید، وقتی دهانتان روی چیپس بسته می‌شود، صدای ترد می‌شود.
  3. کراکرها هنگام خوردن ترد می شوند.
  4. یخ و برف در هنگام راه رفتن خرد می شود.
  5. بسیاری از مردم دوست دارند صبح ها یک کاسه غلات بخورند. بسیاری از غلات هنگام خوردن ترد می شوند. غلات است ترد.

 

crunchy” شکل صفت کلمه “crunch” است.

  1. I won’t eat potato chips if they aren’t crunchy.
  2. When grass dries up, it becomes brown and crunchy.
  3. Leaves are crunchy after they have dried.
  4. Crackers are crunchy. If they aren’t, they’re stale.
  5. There’s nothing better than a hard, crunchy apple.
  1. من چیپس سیب زمینی اگر ترد نباشد نمی خورم.
  2. وقتی چمن خشک می شود، قهوه ای و ترد می شود.
  3. برگ ها بعد از خشک شدن ترد می شوند.
  4. کراکرها ترد هستند. اگر نیستند، کهنه هستند.
  5. هیچ چیز بهتر از یک سیب سفت و ترد نیست.

 

کلمه “crunch” همچنین هنگام صحبت در مورد کمبود وقت یا هنگام کار با پول استفاده می شود. این یک نوع زبان عامیانه است:

  1. We’re going to face a time crunch at the end of the day. (We don’t have enough time.)
  2. We’re really crunched for time.
  3. This is crunch time. This project has to be finished by tomorrow. (crunch time = nearing a deadline)
  4. Our accountants are crunching some numbers in order to make the new budget work. (crunch numbers = calculate)
  1. ما در پایان روز با یک بحران زمانی روبرو خواهیم شد. (زمان کافی نداریم.)
  2. ما واقعاً برای زمان تنگ شده ایم.
  3. این زمان بحران است. این پروژه باید تا فردا به پایان برسد. (crunch time  = نزدیک شدن به یک مهلت)
  4. حسابداران ما اعداد و ارقامی را به هم می زنند تا بودجه جدید را به نتیجه برسانند. (crunch numbers = محاسبه)

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b