Meaning and usage of damp word
What is definition, meaning and usage of word damp

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Damp به فارسی با مثالهای کاربردی

صفت damp “نم” وجود آب را توصیف می کند – اما نه مقدار زیادی آب. ما معمولاً از “damp” برای اشیاء ساخته شده از پارچه، زمین و هوا استفاده می کنیم. این شبیه به صفت “moist” است.

  1. There’s a damp towel hanging on the towel rack.
  2. The ground is damp because it rained last night.
  3. The air felt damp after it rained.
  4. Our house feels damp because of the high humidity.
  5. It’s not a good idea to leave the house with damp hair in the winter.
  6. Her hair is damp because of the rain.
  1. یک حوله مرطوب روی قفسه حوله آویزان است.
  2. زمین مرطوب است زیرا دیشب باران بارید.
  3. هوا بعد از بارندگی احساس رطوبت می کرد.
  4. خانه ما به دلیل رطوبت بالا احساس رطوبت می کند.
  5. خروج از خانه با موهای مرطوب در زمستان ایده خوبی نیست.
  6. موهایش به خاطر باران نمناک است.

 

کلمه dampen یک فعل است. نم كردن چيزي خيس كردن آن است، بلكه به اين معناست كه چيزي كم يا كمتر شود.

ساده گذشته فعل ماضی
dampen

خیس کردن

dampened

مرطوب شد

dampened

مرطوب شده

  1. The woman dampened the towel with cold water and applied it to her forehead.
  2. I hate to dampen your spirits, but it looks like we aren’t going to make our goals for this quarter.
  3. Our expectations for a successful event were dampened by the weather.
  1. زن حوله را با آب سرد خیس کرد و روی پیشانی خود کشید.
  2. من از تضعیف روحیه شما متنفرم، اما به نظر می رسد که ما قرار نیست اهداف خود را برای این سه ماهه بسازیم.
  3. انتظارات ما برای یک رویداد موفق به دلیل آب و هوا ضعیف شد.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.