Meaning and usage of disturb word
What is definition, meaning and usage of word disturb

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Disturb به فارسی با مثالهای کاربردی

To disturb something or someone برای چیزی یا کسی مزاحمت یا مشکلی ایجاد کرندن.

  1. News reports about the bombing disturbed everyone.
  2. The noise from the party disturbed everyone’s sleep.
  3. Don’t disturb them. They’re working.
  4. Construction in the wilderness area disturbed the surrounding environment.
  5. Your behavior disturbs me.
  1. گزارش های خبری در مورد بمباران همه را ناراحت کرد.
  2. سر و صدای مهمانی خواب همه را پریشان کرد.
  3. مزاحم آنها نشوید آنها کار می کنند.
  4. ساخت و ساز در منطقه بیابان محیط اطراف را مختل کرد.
  5. رفتارت من رو اذیت میکنه

 

واژه های disturbed «پریشان» و disturbing «مزاحمت» صفت هستند:

  1. This situation is very disturbing.
  2. This disturbing problem was finally addressed by the police and the community.
  3. A disturbed individual walked into the crowded movie theater and started shooting everyone.
  1. این وضعیت بسیار ناراحت کننده است.
  2. این مشکل نگران کننده در نهایت توسط پلیس و جامعه حل شد.
  3. فردی آشفته وارد سینمای شلوغ شد و شروع به تیراندازی به همه کرد.

 

شکل اسمی این کلمه disturbance «اختلال» است.

  1. Police responded to a disturbance in that house.
  2. The man was arrested for creating a disturbance.
  1. پلیس به یک اغتشاش در آن خانه پاسخ داد.
  2. این مرد به دلیل ایجاد اغتشاش دستگیر شد.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b