Meaning and usage of dock word
What is definition, meaning and usage of word dock

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Dock به فارسی با مثالهای کاربردی

dock سکو یا ساختاری است که افراد یا اشیا می توانند از آن وارد یا خارج شوند. اسکله هایی برای قایق ها، کامیون ها، هواپیماها و فضاپیماها وجود دارد.

  1. Boats are tied to a dock so that people can easily get on or off.
  2. You can go fishing off of the end of a dock.
  3. Swimmers at a lake can jump off a dock when they are swimming.
  4. A loading dock makes it easier for large trucks to make deliveries to stores and warehouses.
  5. A person who works at a loading dock is called a dock worker.
  6. Docks in big cities are very busy places as they receive products that are local or global.
  7. Visitors to the international space station arrive and depart from a dock where the space vehicle attaches to the space station.
  1. قایق ها به یک اسکله بسته می شوند تا افراد بتوانند به راحتی سوار یا پیاده شوند.
  2. می توانید از انتهای اسکله به ماهیگیری بروید.
  3. شناگران در دریاچه می توانند هنگام شنا از اسکله بپرند.
  4. بارگیری بارگیری کامیون های بزرگ را برای تحویل به فروشگاه ها و انبارها آسان تر می کند.
  5. شخصی که در بارانداز کار می کند a نامیده می شود کارگر بارانداز.
  6. اسکله ها در شهرهای بزرگ مکان های بسیار شلوغی هستند زیرا محصولات محلی یا جهانی را دریافت می کنند.
  7. بازدیدکنندگان ایستگاه فضایی بین‌المللی از اسکله‌ای که وسیله نقلیه فضایی به ایستگاه فضایی متصل می‌شود، می‌آیند و می‌روند.

 

کلمه “dock” را می توان به عنوان یک فعل یا به عنوان صفت استفاده کرد:

  1. The boat docked at the end of the pier. (verb)
  2. The boat is docked. (adjective)
  3. The astronauts successfully docked at the space station. (verb)
  4. The space craft remains docked. (adjective)
  5. An airplane docks at a boarding bridge or walkway which leads to a gate at an airport.
  1. قایق در انتهای اسکله پهلو گرفت. (فعل)
  2. قایق لنگر انداخته است. (صفت)
  3. فضانوردان با موفقیت در ایستگاه فضایی پهلو گرفتند. (فعل)
  4. سفینه فضایی در لنگرگاه باقی مانده است. (صفت)
  5. هواپیما در یک پل سوار شدن به هواپیما یا مسیر پیاده روی که به دروازه ای در فرودگاه منتهی می شود، پهلو می گیرد.

 

واژه dock به طور فزاینده ای برای دستگاه های الکترونیکی که به شارژر متصل می شوند یا به اتصال یک دستگاه به دستگاه دیگر کمک می کنند، محبوبیت بیشتری پیدا می کند.

  1. My laptop is connected to a dock which is also connected to a large monitor and printer.
  2. My phone is charging up from the docking station.
  3. This docking station has three USB ports and an SD card slot.
  1. لپ تاپ من به یک داک متصل است که به یک مانیتور و چاپگر بزرگ نیز متصل است.
  2. گوشی من از محل اتصال شارژ می شود.
  3. این داکینگ دارای سه پورت USB و یک اسلات کارت SD است.

 

معنای دیگر کلمه “dock” مربوط به چک حقوق شخص است. در این مورد،to dock someone’s pay حقوق شخصی به دلیلی کم می شود.

  1. Rudy got docked for being late to work. (His paycheck was reduced because he was late.)
  2. Olivia had too many absences from work, so her pay was docked to match the hours not covered by personal time.
  3. The Acme Corporation docks the pay of workers who are required to purchase special uniforms and shoes.
  4. Your employer should inform you in advance if your paycheck is going to be docked.
  1. رودی به دلیل دیر رسیدن به محل کار به اسکله افتاد. (چک دستمزد او به دلیل تاخیر او کاهش یافت.)
  2. اولیویا غیبت های زیادی از محل کار داشت، بنابراین دستمزد او مطابق با ساعاتی بود که تحت پوشش زمان شخصی نبود.
  3. شرکت Acme حقوق کارگرانی را که ملزم به خرید یونیفرم‌ها و کفش‌های مخصوص هستند، پرداخت می‌کند.
  4. کارفرمای شما باید از قبل به شما اطلاع دهد که آیا چک حقوق شما قرار است لنگر انداخته شود.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b