بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Eliminate به فارسی با مثالهای کاربردی
To eliminate something این است که آن را از بین ببریم یا متوقف کنیم یا از شر آن خلاص شویم.
- During a tournament, teams are eliminated through competition until two teams remain to play for the championship.
- We eliminated several different possibilities when looking for a reason for the problem with our computer.
- In order to eliminate her debt, Victoria found a second job and paid off her credit cards.
- It’s not easy to eliminate belly fat.
- I wish I could eliminate all the rabbits who are eating the bark off of my bushes and trees.
- در طول یک تورنمنت، تیم ها از طریق رقابت حذف می شوند تا زمانی که دو تیم برای کسب عنوان قهرمانی بازی کنند.
- هنگامی که به دنبال دلیلی برای مشکل رایانه خود می گشتیم، چندین احتمال مختلف را حذف کردیم.
- ویکتوریا برای از بین بردن بدهی خود شغل دومی پیدا کرد و کارت های اعتباری خود را پرداخت کرد.
- از بین بردن چربی شکم کار آسانی نیست.
- کاش می توانستم تمام خرگوش هایی را که پوست درختان و بوته های من را می خورند از بین ببرم.
کلمه elimination “حذف” یک اسم است:
- Through a process of elimination, we determined the reason for the problem.
- The elimination of an enemy is an objective of warfare.
- Janet took her cat to the vet because the cat was having trouble with elimination. (elimination = the ability to go to the bathroom)
- از طریق فرآیند حذف، دلیل مشکل را مشخص کردیم.
- از بین بردن دشمن هدف جنگ است.
- جانت گربه خود را نزد دامپزشک برد زیرا گربه در حذف مشکل داشت. (حذف = توانایی رفتن به دستشویی)
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.