Meaning and usage of educate word
What is definition, meaning and usage of word educate

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Educate به فارسی با مثالهای کاربردی

To educate someone ارائه دانش، مهارت، آموزش یا احساس هدف در زندگی به کسی است.

  1. It’s the responsibility of a parent to educate his or her children.
  2. Public and private schools educate children.
  3. One of the best ways to move a country or a region out of poverty is to educate women and girls.
  4. Louis needs to be educated on the dangers of texting while driving.
  5. Herbert is educating himself in the areas of religion and philosophy.
  1. این وظیفه والدین است که فرزندان خود را آموزش دهند.
  2. مدارس دولتی و خصوصی به کودکان آموزش می دهند.
  3. یکی از بهترین راه‌ها برای خروج یک کشور یا منطقه از فقر، آموزش زنان و دختران است.
  4. لویی باید در مورد خطرات پیامک هنگام رانندگی آموزش ببیند.
  5. هربرت خود را در زمینه های دین و فلسفه آموزش می دهد.

 

کلمه education “آموزش” یک اسم است:

  1. A good education is important for anyone who wants to be successful.
  2. Education is the key to success.
  3. There’s nothing more valuable than a good education.
  4. Are you interested in getting a good education?
  5. Education is the best defense against ignorance.
  6. After completing her Bachelor’s degree, Sarah went back to college to study education and become a teacher.
  7. Your teacher has been in the business of educating young people and adults for the last 30 years. (The word “educating”
  1. تحصیل خوب برای هر کسی که می خواهد موفق باشد مهم است.
  2. آموزش رمز موفقیت است.
  3. هیچ چیز ارزشمندتر از آموزش خوب نیست.
  4. آیا علاقه مند به تحصیل خوب هستید؟
  5. آموزش بهترین دفاع در برابر جهل است.
  6. سارا پس از اتمام دوره لیسانس خود به کالج بازگشت تا در رشته آموزش تحصیل کند و معلم شود.
  7. معلم شما در 30 سال گذشته در کار آموزش جوانان و بزرگسالان بوده است. (کلمه “آموزش دادن”

 

واژه های educational «آموزشی» و educated «تحصیلی» صفت های زیر هستند:

  1. Computers can be used for educational purposes.
  2. The trip that our class took to the nature center was very educational.
  3. I made an educated guess on a question related to aerodynamics, and my answer was almost correct. (educated guess = an answer based on limited knowledge)
  4. An educated person is someone who has spent a significant amount of time reviewing the past, thinking about the present, and considering possibilities for the future.
  1. کامپیوترها را می توان برای اهداف آموزشی استفاده کرد.
  2. سفری که کلاس ما به مرکز طبیعت رفت، بسیار آموزشی بود.
  3. من در مورد یک سوال مرتبط با آیرودینامیک حدس زدم و جوابم تقریبا درست بود. (حدس تحصیلی = پاسخی بر اساس دانش محدود)
  4. یک فرد تحصیل کرده کسی است که زمان قابل توجهی را صرف مرور گذشته، فکر کردن به حال و در نظر گرفتن امکانات آینده کرده است.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.