Meaning and usage of embarrass word
What is definition, meaning and usage of word embarrass

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Embarrass به فارسی با مثالهای کاربردی

این یک انتخاب خوب برای کلمه روز زیرا این یک احساس مشترک در بین انسان هاست. وقتی  feel embarrassed “احساس خجالت زده می کنی” ، احساس shame “شرم”،  humiliation “تحقیر”، discomfort “ناراحتی” یا shyness “کمرویی” می کنید.

در قالب فعل می توانید از آن به صورت زیر استفاده کنید:

  1. The mistakes he made in the assignment embarrassed him.
  2. Her father embarrasses her whenever he speaks because his level of education is so low.
  3. It embarrasses me to wear these pants because there’s a big hole near the back pocket.
  4. Please stop talking about that situation. It embarrasses me.
  5. He was embarrassed by the mistake. (passive voice)
  6. The mistake embarrassed him. (active voice)
  1. اشتباهاتی که در انجام وظیفه مرتکب شد او را شرمنده کرد.
  2. پدرش هر وقت صحبت می کند او را شرمنده می کند زیرا سطح تحصیلاتش بسیار پایین است.
  3. پوشیدن این شلوار باعث خجالت من می شود زیرا یک سوراخ بزرگ در نزدیکی جیب پشتی وجود دارد.
  4. لطفا در مورد آن وضعیت صحبت نکنید. من را شرمنده می کند.
  5. از اشتباهش خجالت کشید. (حالت مجهول)
  6. اشتباه او را شرمنده کرد. (صدای فعال)

 

کلمه embarrass “خجالت” معمولاً به عنوان یک صفت شنیده می شود. در این مورد، می‌توانید از embarrassed یا embarrassing استفاده کنید.

  1. There were a few embarrassing moments during the wedding ceremony.
  2. His entire family feels embarrassed.
  3. This is so embarrassing.
  4. The young woman made an embarrassing error.
  5. An embarrassed teacher admitted her mistakes to her students.
  1. در مراسم عروسی چند لحظه شرم آور بود.
  2. تمام خانواده او احساس خجالت می کنند.
  3. این خیلی شرم آور است.
  4. زن جوان مرتکب خطای شرم آور شد.
  5. معلمی خجالت زده اشتباهات خود را نزد شاگردانش پذیرفت.

 

برای ساختن اسم، “ment” را به “embarrass” اضافه کنید.

  1. This is such an embarrassment.
  2. What an embarrassment!
  3. It will take several months for her to get over this embarrassment.
  4. The performance was terrible, and all the actors felt an enormous amount of embarrassment because they had not rehearsed their lines well enough.
  1. این یک خجالت است.
  2. چه خجالتی!
  3. چند ماه طول می کشد تا او این خجالت را پشت سر بگذارد.
  4. اجرا وحشتناک بود، و همه بازیگران احساس خجالت شدیدی داشتند، زیرا به اندازه کافی خط های خود را تمرین نکرده بودند.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b