Meaning and usage of establish word
What is definition, meaning and usage of word establish

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Establish به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه “establish” مشابه کلمات build, make, form است. هنگامی که توضیح می دهیم چیزی چگونه، چرا، کجا یا چه زمانی شروع شده است، از “establish” به عنوان یک فعل استفاده می کنیم:

  1. According to this sign, this business was established in 1905. (est. 1905)
  2. This group was established in 1967 to help prevent the destruction of this wilderness area. (Notice the use of the passive voice in this example.)
  3. Maria is trying to establish a good credit history by paying her loans and credit cards on time.
  4. Tuan has established himself as a respectable member of his community.
  5. The police were brought in to establish order in an area that had known only chaos for two months.
  6. Bill and Melinda want to establish a treatment facility for children who have chronic diseases.
  1. با توجه به این علامت، این تجارت در سال 1905 تأسیس شد. (est. 1905)
  2. این گروه تاسیس شد در سال 1967 برای کمک به جلوگیری از تخریب این منطقه بیابانی. (به استفاده از صدای غیرفعال در این مثال توجه کنید.)
  3. ماریا در تلاش است تا با پرداخت به موقع وام ها و کارت های اعتباری خود یک سابقه اعتباری خوب ایجاد کند.
  4. Tuan خود را به عنوان یکی از اعضای محترم جامعه خود تثبیت کرده است.
  5. پلیس را برای برقراری نظم در منطقه ای که دو ماه بود فقط با هرج و مرج آشنا بود، آوردند.
  6. بیل و ملیندا می خواهند برای کودکانی که بیماری های مزمن دارند یک مرکز درمانی ایجاد کنند.

 

کلمه established “تاسیس” یک صفت است. معمولاً به این معنی است که یک شخص یا چیز به عنوان معتبر یا دارای اعتبار خوب شناخته می شود.

  1. Stephen Johnson is an established member of the community.
  2. An established author is visiting our local bookstore this afternoon.
  3. David decided to buy an established business instead of starting one from scratch.
  1. استفن جانسون یکی از اعضای ثابت جامعه است.
  2. یک نویسنده معتبر امروز بعدازظهر از کتابفروشی محلی ما بازدید می کند.
  3. دیوید تصمیم گرفت به جای شروع یک کسب و کار از صفر، یک کسب و کار را بخرد.

 

برای اینکه اسم این کلمه را بسازید کافیست به آخر آن کلمه “ment” اضافه کنید:

  1. The tavern that we usually go to is a very old establishment. (Sometimes the word “establishment” is used in place of the word “business,” particularly when the business is associated with a building.)
  2. The establishment of a government took three years.
  3. The U.S. Constitution prohibits the establishment of an official religion in the United States.
  4. Congress shall make no law respecting an establishment of religion, or prohibiting the free exercise thereof; or abridging the freedom of speech, or of the press; or the right of the people peaceably to assemble, and to petition the government for a redress of grievances. (From the First Amendment to the U.S. Constitution.)
  1. میخانه ای که معمولاً به آن می رویم یک مکان بسیار قدیمی است. (گاهی اوقات از کلمه “establishment” به جای کلمه “business” استفاده می شود، به ویژه زمانی که تجارت با یک ساختمان مرتبط است.)
  2. تأسیس دولت سه سال طول کشید.
  3. قانون اساسی ایالات متحده ایجاد یک مذهب رسمی در ایالات متحده را ممنوع کرده است.

کنگره هیچ قانونی در مورد احترام به یک نهاد مذهبی، یا ممنوعیت اعمال آزادانه آن وضع نخواهد کرد. یا کوتاه کردن آزادی بیان یا مطبوعات؛ یا حق مردم برای تجمع مسالمت آمیز و درخواست از دولت برای جبران شکایات. (از اولین متمم قانون اساسی ایالات متحده.)

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.