بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Even به فارسی با مثالهای کاربردی
کلمه “even” برای مقادیر و شرایط استفاده می شود. این زبان انگلیسی پایه را نشان می دهد، اما برای برخی از زبان آموزان سطح ابتدایی، می تواند یک کلمه بسیار چالش برانگیز باشد:
amount
- I have five apples and you have five apples. That makes us even. We have an even number of apples. We each have five.
- The number four is an even number. It can be divided by two evenly. There’s not a remaining fraction after the number four is divided.
- The number three is not an even number. It can’t be divided evenly without a remaining fraction.
- من پنج سیب دارم و شما پنج سیب. این ما را یکنواخت می کند. ما تعداد سیب های زوج داریم. هر کدام پنج تا داریم.
- عدد چهار یک عدد زوج است. می توان آن را به طور مساوی بر دو تقسیم کرد. پس از تقسیم عدد چهار، کسر دیگری باقی نمانده است.
- عدد سه یک عدد زوج نیست. بدون کسری باقیمانده نمی توان آن را به طور مساوی تقسیم کرد.
emphasis
- You said you would do better in school, but you aren’t even trying. (The word “even” provides emphasis.)
- Why are you laughing? This isn’t even funny.
- Don’t even think about doing quitting school.
- گفتی که در مدرسه بهتر عمل می کنی، اما حتی تلاش نمی کنی. (کلمه “even” تاکید می کند.)
- چرا میخندی؟ این حتی خنده دار نیست
- حتی به ترک تحصیل فکر نکنید.
situations and conditions
- The rivers will continue to rise even if we don’t get any more rain.
- Even the math teacher had a hard time trying to figure out the math problem.
- Even though I ate a foot-long subway sandwich, I’m still hungry. (This situation is not expected. I shouldn’t still be hungry.)
- حتی اگر باران بیشتری نباریم، رودخانه ها به بالا آمدن ادامه خواهند داد.
- حتی معلم ریاضی هم به سختی تلاش می کرد تا مسئله ریاضی را بفهمد.
- با اینکه یک ساندویچ مترو خوردم اما هنوز گرسنه ام. (این وضعیت قابل انتظار نیست. من هنوز نباید گرسنه باشم.)
به عنوان یک فعل
- Our team was losing by two runs until Jose hit a homer and that evened the score, six to six.
- The hairstylist evened the ends of the girl’s hair with a pair of clippers.
- That evens things for us. (You don’t owe me anything and I don’t owe you anything.)
- تیم ما با دو ران شکست خورده بود تا اینکه ژوزه به یک هومر برخورد کرد و نتیجه شش بر شش به تساوی رسید.
- آرایشگر انتهای موهای دختر را با یک گیره صاف کرد.
- که همه چیز را برای ما یکسان می کند. (تو به من بدهکار نیستی و من هم به تو بدهکار نیستم.)
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.