Meaning and usage of expect word
What is definition, meaning and usage of word expect

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Expect به فارسی با مثالهای کاربردی

To expect something  این است که باور کنیم در آینده اتفاق خواهد افتاد یا به توانایی های یک فرد اعتماد داشته باشیم.

  1. I expect my students to pay attention.
  2. You expect your teacher to provide good lessons.
  3. We’re expecting a package to be delivered within the next few days.
  4. I’m expecting an important phone call regarding a job.
  5. What do you expect will happen to a person who eats too much junk food?
  6. What do you expect will happen in 2018?
  1. انتظار دارم دانش آموزانم توجه کنند.
  2. انتظار دارید معلمتان درس های خوبی ارائه دهد.
  3. ما انتظار داریم یک بسته ظرف چند روز آینده تحویل داده شود.
  4. من منتظر یک تماس تلفنی مهم در مورد شغل هستم.
  5. انتظار دارید برای فردی که بیش از حد غذاهای ناسالم می خورد چه اتفاقی بیفتد؟
  6. انتظار دارید در سال 2018 چه اتفاقی بیفتد؟

 

کلمه “expected” اغلب در صدای منفعل استفاده می شود:

  1. The employees are expected to finish all of their work before they leave for the day.
  2. The home team is expected to win the game.
  3. Tom and Preena are expected to get married next year.
  4. The guests to the party were expected to come on time, but most of them arrived late.
  5. Snow is expected for tomorrow.
  6. Much is expected of those who are born into wealth and privilege.
  1. از کارمندان انتظار می رود قبل از اینکه روز را ترک کنند، تمام کار خود را به پایان برسانند.
  2. انتظار می رود تیم میزبان در این بازی پیروز شود.
  3. انتظار می رود تام و پرینا سال آینده ازدواج کنند.
  4. انتظار می رفت مهمانان به موقع به مهمانی بیایند، اما بیشتر آنها دیر آمدند.
  5. برای فردا بارش برف پیش بینی می شود.
  6. از کسانی که در ثروت و امتیاز به دنیا می آیند انتظار زیادی می رود.

 

کلمه “expectation” به عنوان یک اسم استفاده می شود:

  1. Expectations for the Minnesota Vikings are high this year.
  2. Expectations of success are high.
  3. It can be difficult to meet the expectations that other people have of you.
  4. It became impossible for Dawid to meet his parents’ high expectations.
  1. امسال انتظارات از وایکینگ های مینه سوتا زیاد است.
  2. توقع موفقیت زیاد است.
  3. برآوردن انتظاراتی که دیگران از شما دارند ممکن است دشوار باشد.
  4. برای داوید غیرممکن شد که بتواند انتظارات بالای والدینش را برآورده کند.

 

کلمه “expecting” اغلب هنگام صحبت در مورد زنی که باردار است استفاده می شود.

  1. Eesha and Ali are expecting a baby girl.
  2. Sarah looks like she’s expecting.
  3. Luke and Sandra say they’re expecting their baby will arrive in May. (Read and Luke and Sandra in the Red Level.)
  4. They’re expectant parents. (The word “expectant” is an adjective.)
  1. عیشه و علی در انتظار بچه دار شدن هستند.
  2. به نظر می رسد سارا منتظر است.
  3. لوک و ساندرا می گویند که انتظار دارند فرزندشان در ماه مه به دنیا بیاید. (خواندن و لوک و ساندرا در سطح قرمز.)
  4. آنها پدر و مادر آینده هستند (کلمه “expectant” یک صفت است.)

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b