Meaning and usage of experience word
What is definition, meaning and usage of word experience

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Experience به فارسی با مثالهای کاربردی

experience “تجربه” چیزی است که اتفاق می افتد. این کلمه می تواند به عنوان یک اسم شمارش یا یک اسم غیر شمارش استفاده شود. دانستن تفاوت بین آنها ضروری است.

در اولین مجموعه مثال‌ها، “experience” یک اسم غیر شمارشی است که به دانش به دست آمده از فعالیتی که در یک دوره زمانی رخ داده است اشاره دارد:

  1. How much experience do you have?
  2. Was living in Europe a good experience?
  3. Abel has a lot of experience as a musician.
  4. Cynthia has military experience.
  1. چقدر تجربه دارید؟
  2. آیا زندگی در اروپا تجربه خوبی بود؟
  3. آبل به عنوان نوازنده تجربه زیادی دارد.
  4. سینتیا تجربه نظامی دارد.

 

در این جملات و سؤالات، کلمه experience یک اسم شماری است. این شبیه به کلمه “situation” است.

  1. Bob and Lauren had an interesting experience when they visited Africa.
  2. Matt had some bad experiences at the dentist when he was a boy.
  3. Several good experiences as a student led Jennifer into the teaching profession.
  4. This has been a long and tiring experience.
  1. باب و لورن هنگام بازدید از آفریقا تجربه جالبی داشتند.
  2. مت زمانی که پسر بود تجربیات بدی در دندانپزشکی داشت.
  3. چندین تجربه خوب به عنوان یک دانش آموز باعث شد جنیفر وارد حرفه معلمی شود.
  4. این یک تجربه طولانی و خسته کننده بوده است.

 

کلمه experience نیز یک فعل منظم است:

ساده گذشته فعل ماضی
experience

تجربه کردن

experienced

تجربه کرد

experienced

تجربه کرده

  1. The passengers experienced a little turbulence during the flight.
  2. The patient said she has been experiencing some pain in her stomach.
  3. We’re experiencing some problems with our satellite.
  4. Travelers on the highway were warned that they might experience some delays due to road construction.
  1. مسافران در طول پرواز کمی تلاطم را تجربه کردند.
  2. بیمار گفت که در ناحیه معده کمی درد داشته است.
  3. ما با ماهواره خود با مشکلاتی روبرو هستیم.
  4. به مسافران در بزرگراه هشدار داده شد که ممکن است به دلیل ساخت و ساز جاده با تاخیر مواجه شوند.

 

می توانید از “experienced” به عنوان صفت استفاده کنید:

  1. She’s a very experienced dentist.
  2. He’s experienced as an actor.
  3. They said that the person doing the work is very experienced.
  4. An experienced negotiator is handling the situation.
  1. او یک دندانپزشک بسیار با تجربه است.
  2. او به عنوان یک بازیگر تجربه کرده است.
  3. گفتند فردی که کار را انجام می دهد بسیار با تجربه است.
  4. یک مذاکره کننده باتجربه وضعیت را مدیریت می کند.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b