Meaning and usage of faint word
What is definition, meaning and usage of word faint

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Faint به فارسی با مثالهای کاربردی

faint “غش کردن” به طور موقت از دست دادن هوشیاری، و در برخی موارد، سقوط است. غش چیزی نیست که شما هر روز ببینید، اما استفاده از این کلمه برای موقعیت هایی که باعث می شود فرد شوک، غافلگیری یا واکنش فیزیکی ناگهانی به درد یا ضربه را تجربه کند بسیار رایج است.

  1. Nelly began to feel faint after losing so much blood in the accident.
  2. When Tom saw how high the medical bills were for his hospital stay, he suddenly felt faint.
  3. Mildred fainted when she found out her brother died.
  4. I think I’m going to faint.
  5. I’m starting to feel faint.
  6. You look like you’re going to faint.
  7. Jessica fainted at her son’s funeral. It was too much for her to bear.
  8. You’re going to faint when I tell you what just happened. (This kind of a statement is an example of an exaggeration.)
  1. نلی پس از از دست دادن خون زیادی در تصادف، شروع به احساس ضعف کرد.
  2. وقتی تام دید که هزینه های پزشکی برای اقامت در بیمارستان چقدر بالاست، ناگهان احساس ضعف کرد.
  3. میلدرد وقتی فهمید برادرش مرده بیهوش شد.
  4. فکر کنم غش کنم
  5. کم کم دارم احساس ضعف می کنم
  6. انگار داری غش میکنی
  7. جسیکا در مراسم خاکسپاری پسرش بیهوش شد. تحملش خیلی زیاد بود.
  8. وقتی به شما بگویم چه اتفاقی افتاده غش خواهید کرد. (این نوع بیان نمونه ای از مبالغه است.)

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.