بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Flip به فارسی با مثالهای کاربردی
کلمه flip به معنای به برگرداندن است. هنگام آشپزی، اغلب باید چیزها را برگردانید تا به طور یکنواخت بپزند:
ساده | گذشته | فعل ماضی |
flip
برگردان |
flipped
برگردانده شد |
flipped
برگردانده شده |
- Tony flipped the hamburgers on the grill.
- Angela used a spatula to flip the pancakes.
- It’s hard to flip fillets of fish without breaking them.
- The turtle flipped over on its back and was unable to move.
- Flip a coin to see who goes first.
- The house was flipped several times before someone bought it and settled in. (In real estate, to flip a house is to sell it quickly after a purchase in order to reap a small but solid profit.)
- You’re going to flip when you hear what I have to say.
- تونی همبرگرها را روی کباب پز برگرداند.
- آنجلا از یک کاردک برای برگرداندن پنکیک استفاده کرد.
- برگرداندن فیله های ماهی بدون شکستن آنها سخت است.
- لاک پشت به پشت واژگون شد و قادر به حرکت نبود.
- سکه را برگردانید تا ببینید چه کسی اول می رود.
- خانه قبل از اینکه کسی آن را بخرد و ساکن شود چندین بار ورق خورده است. (در املاک و مستغلات، ورق زدن خانه به معنای فروختن سریع آن پس از خرید است تا سودی ناچیز اما کلی به دست آورید.)
- وقتی می شنوی چی باید بگم ورق میزنی.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.