بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Fog به فارسی با مثالهای کاربردی
fog “مه” زمانی شکل می گیرد که مقدار زیادی بخار آب در سطح زمین وجود داشته باشد. اغلب در دره ها و در نزدیکی آب های بزرگ یافت می شود.
کلمه “fog” یک اسم است:
- There’s some fog over the lake.
- Fog can make driving dangerous.
- Fog often rolls in from a large lake or an ocean.
- مقداری مه روی دریاچه است.
- مه می تواند رانندگی را خطرناک کند.
- مه اغلب از یک دریاچه بزرگ یا یک اقیانوس به داخل میغلتد.
کلمه foggy “مه آلود” یک صفت است. می توان از آن برای توصیف وضعیت مه در بیرون استفاده کرد، اما همچنین برای توصیف تراکم ایجاد شده روی آینه ها و شیشه ها استفاده می شود:
- Sometimes my glasses get all foggy when I come inside on a cold day.
- The mirror in the bathroom gets foggy if you take a long, hot shower.
- London is well known for it’s foggy weather.
- It’s very foggy today.
- گاهی اوقات وقتی در یک روز سرد به داخل میروم، عینکهایم مه آلود میشوند.
- اگر دوش طولانی و آب گرم بگیرید، آینه حمام مه آلود می شود.
- لندن به خاطر هوای مه آلودش به خوبی شناخته شده است.
- امروز خیلی مه گرفته
گاهی اوقات “fog” به عنوان یک فعل استفاده می شود:
- The windshield on my car fogs up a lot in the winter if I leave my car outside.
- The front window of that store is all fogged up because the ventilation* is bad.
- اگر ماشینم را بیرون بگذارم، در زمستان، شیشه جلوی ماشینم خیلی مه می گیرد.
- شیشه جلوی اون مغازه همش مه گرفته چون تهویه* خرابه.
* تهویه: حرکت هوا. حذف رطوبت از داخل به بیرون
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.