بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Force به فارسی با مثالهای کاربردی
اگر چیزی را force می کنید، از قدرت یا قدرت نفوذ خود استفاده می کنید تا یک چیز یا شخصی تغییر کند یا عمل کند.
- Elliot forced his kids to do their homework.
- Theresa has to force her daughter to wear her glasses.
- The door was stuck, so I forced the door open with my shoulder.
- A strong wind forced the tree to fall over.
- The teacher is forcing Sophia to stay after school and clean the room because of her bad behavior.
- You shouldn’t have to force someone to do something that he or she doesn’t want to do.
- Try not to force that bolt too much. It might break.
- The new health care law forces Americans to purchase health insurance if they don’t already have it.
- الیوت بچه هایش را مجبور به انجام تکالیف می کرد.
- ترزا مجبور است دخترش را مجبور کند که عینک بزند.
- در گیر کرده بود، به زور با شانه ام در را باز کردم.
- باد شدید درخت را مجبور به سقوط کرد.
- معلم به دلیل رفتار بد سوفیا را مجبور می کند بعد از مدرسه بماند و اتاق را تمیز کند.
- شما نباید کسی را مجبور به انجام کاری کنید که او نمی خواهد.
- سعی کنید آن پیچ را زیاد فشار ندهید. ممکنه بشکنه
- قانون جدید مراقبتهای بهداشتی آمریکاییها را مجبور میکند در صورت نداشتن بیمه درمانی، آن را خریداری کنند.
این گروه بعدی از جملات نشان می دهد که چگونه می توان از “force” به عنوان یک اسم استفاده کرد:
- The police used extreme force against the crowd of protesters.
- You need a lot of force to open up this bottle.
- Roberto applied a little too much force to get his new business approved by the city council.
- Force wasn’t necessary in getting the other army to put down their weapons. They did so willingly.
- Military forces were called upon to help resolve the conflict.
- پلیس به شدت علیه جمعیت معترضان استفاده کرد.
- برای باز کردن این بطری به نیروی زیادی نیاز دارید.
- روبرتو برای تایید کسب و کار جدیدش توسط شورای شهر، کمی بیش از حد نیرو اعمال کرد.
- برای واداشتن ارتش دیگر به زمین گذاشتن سلاحهایشان، به زور نیازی نبود. آنها با کمال میل این کار را کردند.
- از نیروهای نظامی برای کمک به حل مناقشه فراخوانده شد.
میتوانید با افزودن «ful» به انتهای آن، force را به صفت تبدیل کنید:
- She made a forceful argument on behalf of her friend who needed help.
- The governor has a very forceful personality.
- او از طرف دوستش که به کمک نیاز داشت، بحث شدیدی کرد.
- فرماندار شخصیت بسیار زورمندی دارد.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.