Meaning and usage of forget word
What is definition, meaning and usage of word forget

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Forget به فارسی با مثالهای کاربردی

To forget  ناتوانی در به خاطر سپردن چیزی است. ذهن قادر به بازیابی اطلاعات نیست، یا شخص به مسئولیتی توجه ندارد. این یک فعل بسیار رایج و بی قاعده است. اگر دانش‌آموزان در این مورد اشتباه می‌کنند، به این دلیل است که فراموش می‌کنند فعل اصلی چگونه تغییر می‌کند.

ساده گذشته فعل ماضی
forget

فراموش کردن

forgot

فراموش کرد

forgotten

فراموش شده

  1. I forgot my cell phone at home today. (past tense)
  2. Did you forget anything today? (past tense)
  3. Donna always forgets her password. (present tense)
  4. If you forget your password, a new one can be sent to your email. (present tense)
  5. Don’t forget to bring an umbrella today. It might rain. (command or imperative form)
  6. Jose thinks the teacher has forgotten his name. (present perfect tense)
  7. Before they left for the airport, Tina asked her husband if he had forgotten anything. (past perfect tense)
  8. Henrietta keeps forgetting to take her medication. (gerund)
  9. The teacher told the students not to forget that there would be a test at the end of the week. (infinitive)
  1. من فراموش کرد تلفن همراه من امروز در خانه (زمان گذشته)
  2. انجام داد شما فراموش کن امروز چیزی؟ (زمان گذشته)
  3. دونا همیشه فراموش می کند رمز عبور او (زمان حال)
  4. اگر شما فراموش کن رمز عبور شما، یک رمز جدید می تواند به ایمیل شما ارسال شود. (زمان حال)
  5. فراموش نکن امروز یک چتر بیاورم ممکن است باران ببارد (فرم دستوری یا امری)
  6. خوزه به معلم فکر می کند فراموش کرده است نام او (زمان حال کامل)
  7. قبل از اینکه آنها به سمت فرودگاه حرکت کنند، تینا از شوهرش پرسید که آیا او او را دوست دارد یا خیر فراموش کرده بود هر چیزی (زمان گذشته کامل)
  8. هنریتا مدام فراموش می کند که داروهایش را مصرف کند. (جروند)
  9. معلم به دانش آموزان گفت نه فراموش کردن که در پایان هفته یک آزمون برگزار می شود. (مصدر)

 

کلمه forgetful یک صفت است. کسی که فراموشکار است به راحتی چیزها را فراموش می کند.

  1. Robert is a very forgetful person. He even forgets his own birthday.
  2. If you are a forgetful person, it’s a good idea to use reminders on your cell phone. (A reminder helps a person remember something.)
  3. George ultimately lost his job due to his forgetfulness. (The word “forgetfulness” is a noun.)
  1. رابرت فردی بسیار فراموشکار است. او حتی روز تولد خود را فراموش می کند.
  2. اگر فردی فراموشکار هستید، بهتر است از یادآورها در تلفن همراه خود استفاده کنید. (یادآوری به شخص کمک می کند چیزی را به خاطر بسپارد.)
  3. جورج در نهایت به دلیل فراموشی کار خود را از دست داد. (کلمه “forgetfulness” یک اسم است.)

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.