Meaning and usage of free word
What is definition, meaning and usage of word free

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Free به فارسی با مثالهای کاربردی

ما معمولاً از کلمه free “رایگان” به عنوان صفت یا فعل استفاده می کنیم. کاربردهای جالب زیادی دارد.

شما احتمالاً اغلب آن را به عنوان یک صفت می شنوید، زمانی که مطلقاً هیچ هزینه ای برای چیزی وجود ندارد:

  1. These books are free. (You don’t have to pay any money for them.)
  2. We saw a free concert last night.
  3. You can use this website for free.
  1. این کتاب ها رایگان هستند. (لازم نیست پولی برای آنها بپردازید.)
  2. دیشب یک کنسرت رایگان دیدیم.
  3. شما می توانید از این وب سایت به صورت رایگان استفاده کنید.

 

ما همچنین از “free” برای توصیف شرایط زندگی و بیان سیاسی استفاده می کنیم:

  1. Feel free to say what you like.
  2. Do you feel free to express yourself in the country where you live?
  3. You are free to come and go during the conference.
  4. When you retire, you are free to do what you want to do every day.
  5. Are you free later on today? (free = to have time)
  6. What time are you free?
  1. هر چه دوست داری بگو
  2. آیا در کشوری که در آن زندگی می‌کنید احساس آزادی می‌کنید؟
  3. شما آزاد هستید که در طول کنفرانس بیایید و بروید.
  4. هنگامی که بازنشسته می شوید، آزاد هستید که هر روز کاری را که می خواهید انجام دهید.
  5. آیا بعداً امروز آزاد هستید؟ (free = وقت داشتن)
  6. چه ساعتی آزاد هستید؟

 

برای توضیح عدم وجود چیزی، می‌توانید free را به انتهای یک اسم اضافه کنید:

  1. This pop is sugar free. (There’s no sugar in it.)
  2. She leads a carefree life. (She has no concerns.)
  3. He’s finally cancer free. (The cancer is gone.)
  1. این پاپ بدون قند است. (هیچ قندی در آن وجود ندارد.)
  2. او زندگی بی دغدغه ای دارد. (او هیچ نگرانی ندارد.)
  3. او بالاخره از سرطان رهایی یافت. (سرطان از بین رفته است.)

 

به عنوان یک فعل، کلمه “free” به معنای رها کردن یا رها کردن چیزی است.

ساده گذشته فعل ماضی
free

آزاد شدن

freed

آزاد شد

freed

آزاد شده

  1. Tim freed the rabbit from his cage. (He let the rabbit out of his cage.)
  2. The man was freed from prison after serving eight years.
  3. Can you free up sometime to meet me next week?
  4. Tanya freed herself from her debt by paying off all of her credit cards.
  5. Abraham Lincoln freed the slaves from slavery with the Emancipation Proclamation.
  1. تیم خرگوش را از قفس آزاد کرد. (او خرگوش را از قفس خارج کرد.)
  2. این مرد پس از 8 سال حبس از زندان آزاد شد.
  3. آیا می توانید زمانی را آزاد کنید تا هفته آینده با من ملاقات کنید؟
  4. تانیا با پرداخت تمام کارت های اعتباری خود را از شر بدهی خود رها کرد.
  5. آبراهام لینکلن با اعلامیه رهایی بردگان را از بردگی آزاد کرد.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.