Meaning and usage of fun word
What is definition, meaning and usage of word fun

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Fun به فارسی با مثالهای کاربردی

شما می توانید از کلمه fun “سرگرم کننده” به عنوان اسم یا صفت زمانی که یک فعالیت لذت بخش است یا شما خوش بگذره. این یک کلمه بسیار محبوب است، اما گاهی اوقات نامنظم است، بنابراین مهم است که نحوه استفاده صحیح از آن را درک کنید.

در این جملات “fun” یک صفت است:

  1. That was fun.
  2. The party we went to last night was fun.
  3. This is fun.
  4. This is the most fun I’ve had in a long time.
  5. The rides at that amusement park are so much fun.
  6. We had more fun going on the roller coaster than on the tilt-o-whirl.
  1. این سرگرم کننده بود.
  2. مهمونی که دیشب رفتیم خیلی جالب بود.
  3. این سرگرم کننده است.
  4. این سرگرم کننده ترین لذتی است که در مدت طولانی داشته ام.
  5. سواری در آن شهربازی بسیار سرگرم کننده است.
  6. ما بیشتر از رفتن در ترن هوایی لذت بردیم تا در چرخش شیب دار.

 

توجه داشته باشید که در شکل های مقایسه ای و فوق العاده این صفت از “er” یا “est” استفاده نمی شود. در عوض، فقط از more و most استفاده کنید. استفاده از “funner” یا “funnest” دستور زبان بد در نظر گرفته می شود. (با این حال، این امر آمریکایی ها را از استفاده نادرست از این کلمات باز نمی دارد.)

در این جملات و سؤالات fun یک اسم است:

  1. Do you want to have some fun?
  2. We had so much fun last night.
  3. What do you like to do for fun?
  4. I like to grow things in my garden. I do it for fun.
  5. You’re going to have fun if you go to Florida on vacation.
  1. آیا می خواهید کمی تفریح ​​کنید؟
  2. دیشب خیلی خوش گذشت
  3. دوست دارید برای تفریح ​​چه کاری انجام دهید؟
  4. من دوست دارم در باغم چیزهایی بکارم. من این کار را برای سرگرمی انجام می دهم.
  5. اگر در تعطیلات به فلوریدا بروید، از آن لذت خواهید برد.

همانطور که از مثال‌های بالا می‌بینید، فعل “have” اغلب با اسم “fun” استفاده می‌شود.

 

شما اغلب می شنوید که “fun” در زبان انگلیسی روزمره استفاده می شود.

مثبت:

  1. How fun! (An activity sounds or looks fun.)
  2. What fun!
  3. That looks fun.
  4. Bye. Have fun. (Bye.)
  1. چقدر سرگرم کننده است! (یک فعالیت به نظر می رسد سرگرم کننده است.)
  2. چه جالب!
  3. به نظر سرگرم کننده است.
  4. خداحافظ خوش بگذره (خداحافظ.)

منفی:

  1. This is not fun. (This is difficult.)
  2. Not fun.
  3. This is so fun. (Listen carefully. This is an example of sarcasm. When said this way, something is not fun.)
  4. She’s making fun of you. (make fun = laugh at or criticize)
  1. این سرگرم کننده نیست. (این مشکل است.)
  2. سرگرم کننده نیست.
  3. این خیلی سرگرم کننده است. (با دقت گوش کنید. این نمونه ای از طعنه است. وقتی اینطور گفته می شود، چیزی است نه سرگرم کننده.)
  4. او شما را مسخره می کند (make fun= خندیدن یا انتقاد کردن)

 

توجه: کلمه funny “خنده دار” دقیقاً مشابه کلمه “fun” نیست. اگر چیزی خنده دار هست، احتمالاً شما را می خنداند یا سرگرمی ایجاد می کند. اگر چیزی سرگرم کننده هست، ممکن است بخندید یا نخندید.

I have fun while I work on my website, but I’m not laughing while I do it–not usually.

وقتی روی وب‌سایت خود کار می‌کنم لذت می‌برم، اما وقتی این کار را انجام می‌دهم نمی‌خندم – نه معمولاً.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b