Meaning and usage of God word
What is definition, meaning and usage of word God

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه God به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه God “خدا” زمانی که به خدایی دانا، بینا و توانا اشاره دارد که در سراسر جهان پرستش می شود، همیشه با حروف بزرگ نوشته می شود. نام های مختلفی برای خداوند وجود دارد که همگی به دین خاصی بستگی دارند، اما بیشتر این نام ها به یک خدا یا یک ایده اشاره دارند. (deity = خدا)

  1. A priest is a man of God.
  2. Churches are built as places to worship God.
  3. In the beginning, God created the heavens and the Earth. (from Genesis, the opening line in the Bible)
  4. Muslims call God Allah.
  5. Jews call God Yahweh.
  6. An atheist is a person who does not believe in God.
  7. Do you believe in God?
  8. Pilgrims in the early 17th century moved to North America in order to worship God according to their faith.
  1. کشیش مرد خداست.
  2. کلیساها به عنوان مکان هایی برای پرستش خدا ساخته می شوند.
  3. در ابتدا خداوند آسمان ها و زمین را آفرید. (از Genesis، خط آغازین کتاب مقدس)
  4. مسلمانان خدا را الله می نامند.
  5. یهودیان خدا را یهوه می نامند.
  6. آتئیست کسی است که به خدا اعتقاد ندارد.
  7. آیا به خدا اعتقاد داری؟
  8. زائران در اوایل قرن هفدهم به آمریکای شمالی نقل مکان کردند تا خدا را مطابق با ایمان خود پرستش کنند.

 

راه‌های زیادی وجود دارد که از طریق آنها می‌شنوید که خداوند در مکالمات روزانه ذکر شده است، خواه شخص واقعاً به خدا فکر می‌کند یا خیر:

  1. I swear to God, I’m telling the truth.
  2. Honest to God, do you have to do that?
  3. In the name of God, please stop what you are doing!
  4. Good God, what happened here?
  5. I’m going to get through this day, so help me God.
  6. She was a good person. God rest her soul. (This is said when a person dies.)
  7. She’s in God’s hands now. (She has died.)
  8. This is all in God’s hands. (There’s nothing we can do.)
  9. Only God knows the answer to this question.
  10. The tornado was an act of God. (act of God = a natural but violent action)
  11. There but for the grace of God go I. (That poor person could have been me.)
  12. Camping outside during a heavy thunderstorm will put the fear of God in you.
  13. God willing, Mario and Lisa want to have as many children as possible. (God willing = if God wills it; if God allows it to happen; it depends on God.)
  1. به خدا سوگند راست می گویم.
  2. انصافا به خدا، آیا شما باید این کار را انجام دهید؟
  3. به نام خدا، لطفا دست از کار خود بردارید!
  4. خدایا اینجا چی شد؟
  5. من این روز را پشت سر می گذارم، پس خدا کمکم کن.
  6. او آدم خوبی بود. خدا به روحش آرامش بده (این را زمانی می گویند که شخصی بمیرد.)
  7. او اکنون در دستان خداست. (او فوت کرده است.)
  8. این همه دست خداست (کاری از دست ما بر نمی آید.)
  9. جواب این سوال را فقط خدا می داند.
  10. گردباد فعل خدا بود. (act of God = یک عمل طبیعی اما خشونت آمیز)
  11. من به لطف خدا می روم. (آن بیچاره می توانست من باشم.)
  12. چادر زدن در بیرون در هنگام رعد و برق شدید، ترس از خدا را در شما ایجاد می کند.
  13. به خواست خدا ماریو و لیزا می خواهند هر چه بیشتر بچه دار شوند. (God willing= اگر خدا بخواهد، اگر خدا اجازه دهد که اتفاق بیفتد، بستگی به خدا دارد.)

 

وقتی کلمه “god” با حروف بزرگ نوشته نمی شود، به رویکرد شرک آمیز (خدایان بسیار) به دین اشاره دارد که توسط یونانیان و رومیان انجام می شد، یا برای اشاره به هر خدایی استفاده می شود.

  1. Neptune is the god of the oceans.
  2. Aphrodite is the goddess of love. (goddess = female god)
  3. We don’t want to make the gods angry.
  4. Kevin says Vanessa is a goddess. (He thinks she’s very beautiful.)
  1. نپتون خدای اقیانوس هاست.
  2. آفرودیت الهه عشق است. (goddess = خدای زن)
  3. ما نمی خواهیم خدایان را عصبانی کنیم.
  4. کوین می گوید ونسا یک الهه است. (او فکر می کند که او بسیار زیبا است.)

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.