Meaning and usage of gossip word
What is definition, meaning and usage of word gossip

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Gossip به فارسی با مثالهای کاربردی

وقتی کسی در مورد شخص دیگری صحبت می کند، چیزهایی که گفته می شود ممکن است gossip “شایعات” باشد. شایعات ممکن است ترکیبی از اطلاعات واقعی و نادرست باشد، اما خواه این اطلاعات درست باشد یا نباشد، شایعات می تواند برای شهرت فردی که در مورد او صحبت می شود مضر باشد.

  1. My neighbor has all the latest gossip about what is happening in the neighborhood.
  2. Have you heard any of the latest gossip about Jennifer Lopez?
  3. Sarah wants to be in on all the gossip at work.
  4. A recent book about Donald Trump contains a lot of juicy gossip about him and his family.
  5. It’s not nice to spread gossip about someone.
  6. Gossiping can hurt a person’s reputation. (The word “gossiping” is a gerund in this sentence.)
  1. همسایه من آخرین شایعات را در مورد آنچه در محله اتفاق می افتد دارد.
  2. آیا هیچ یک از آخرین شایعات در مورد جنیفر لوپز را شنیده اید؟
  3. سارا می خواهد در سر کار در همه شایعات باشد.
  4. کتابی که اخیرا درباره دونالد ترامپ منتشر شده است حاوی شایعات آبدار زیادی درباره او و خانواده اش است.
  5. شایعه پراکنی در مورد کسی خوب نیست.
  6. شایعه پراکنی می تواند به اعتبار یک فرد آسیب برساند. (کلمه “gossiping” در این جمله یک جیروند است.)

 

کلمه “gossip” را می توان به عنوان یک فعل نیز استفاده کرد:

  1. The students are gossiping about the teacher.
  2. The neighbors gossiped about a new family that moved into the neighborhood. The gossip was unkind.
  3. It’s not nice to gossip about someone. (“To gossip” is an infinitive.)
  1. دانش آموزان در مورد معلم غیبت می کنند.
  2. همسایه ها در مورد خانواده جدیدی که به محله نقل مکان کرده اند غیبت می کردند. شایعه بی مهری بود.
  3. بد نیست درباره کسی بدگویی کنیم. (“To gossipمصدر است.)

 

کلمه gossipy “شایعات” صفتی است که برای توصیف شخصی که دوست دارد شایعات کند استفاده می شود.

  1. Clara is a very gossipy person.
  2. The office is full of gossipy people.
  3. After Todd developed a reputation for being gossipy, people who worked around him stopped sharing personal information of any kind.
  1. کلارا آدم بسیار شایعه پراکنی است.
  2. دفتر مملو از افراد یاوه گو است.
  3. پس از اینکه تاد به شایعه پراکنی شهرت پیدا کرد، افرادی که در اطراف او کار می کردند از اشتراک گذاری اطلاعات شخصی خودداری کردند.

 

چند راه دیگر برای اشاره به فردی که غیبت می کند وجود دارد. می توانید از کلمات “gossip monger” یا فقط “gossip” استفاده کنید.

  1. Todd is a gossip monger.
  2. Todd has a reputation for being a gossip.
  1. تاد شایعه پراکنی است.
  2. تاد به شایعه پراکنی بودن شهرت دارد.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.