بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Hair به فارسی با مثالهای کاربردی
hair “مو” چیزی است که از بالای سر و در سراسر بدن شما رشد می کند.
- If your hair gets too long, you need to get a haircut.
- Women go to a salon to have their hair styled or dyed.
- People who work around food might have to wear a hairnet. (A hairnet covers the hair.)
- A person who has a lot of hair is said to be hairy. (The word “hairy” is an adjective.)
- A man who grows hair under his nose has a mustache.
- A man who grows hair on his chin has a beard.
- The hair that grows above your eye is an eyebrow.
- A baby doesn’t have much hair.
- As people get older they tend to lose their hair.
- Hair turns gray or white on most elderly people.
- A person who doesn’t have any hair is bald.
- If you don’t like the color of your hair, you can dye it.
- اگر موهایتان بیش از حد بلند شد، باید موها را کوتاه کنید.
- خانم ها برای آرایش یا رنگ کردن موهایشان به سالن آرایش می روند.
- افرادی که در مورد غذا کار می کنند ممکن است مجبور باشند از توری مو استفاده کنند. (یک توری موی سر را می پوشاند.)
- به فردی که موی زیادی دارد می گویند پرمو است. (کلمه “hairy” یک صفت است.)
- مردی که زیر بینی خود مو می روید سبیل دارد.
- مردی که روی چانه اش مو می کند ریش دارد.
- موهایی که بالای چشم شما رشد می کند یک ابرو است.
- نوزاد موهای زیادی ندارد.
- با افزایش سن افراد تمایل به ریزش موهای خود دارند.
- مو در اکثر افراد مسن خاکستری یا سفید می شود.
- کسی که مو ندارد کچل است.
- اگر رنگ موهای خود را دوست ندارید، می توانید آن را رنگ کنید.
چند عبارت وجود دارد که از کلمه “hair” استفاده می کنند.
- Bob came within a hair of getting that job. (He came close to getting that job.)
- The people at the party let down their hair when the music started. (They relaxed and, perhaps, started to dance.)
- Get out of my hair! (Stop bothering me!)
- He’s just splitting hairs. (He’s finding fault with something that is not important.)
- باب در یک تار مو آمد از بدست آوردن آن شغل (او به گرفتن آن شغل نزدیک شده بود.)
- با شروع موسیقی، افراد حاضر در مهمانی موهای خود را رها کردند. (آنها آرام شدند و شاید شروع به رقصیدن کردند.)
- از موهام برو بیرون! (از اذیت کردن من دست بردار!)
- او فقط موها را می شکافد. (در حال پیدا کردن است تقصیر با چیزی که مهم نیست.)
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.