Meaning and usage of hotel word
What is definition, meaning and usage of word hotel

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Hotel به فارسی با مثالهای کاربردی

hotel “هتل” مسکن موقت برای افرادی که در منطقه ای دور از خانه در حال سفر یا تجارت هستند فراهم می کند.

  1. Some hotels are very luxurious and expensive; other hotels are ordinary and cheap.
  2. Guests arrive at the hotel lobby where they check in. A hotel clerk assists newly arrived guests.
  3. Hotel rooms usually have one or two beds. This room has two queen-sized beds.
  4. The bathroom in a hotel room provides everything guests need for washing and bathing.
  5. Big hotels host conferences, or they serve as a place large enough for a wedding reception.
  6. Hotel accommodations often include a breakfast for guests.
  1. برخی از هتل ها بسیار مجلل و گران هستند. هتل های دیگر معمولی و ارزان هستند.
  2. مهمانان به لابی هتل می‌رسند و در آنجا چک‌این می‌کنند. یک کارمند هتل به مهمان‌های تازه وارد کمک می‌کند.
  3. اتاق های هتل معمولا یک یا دو تخت هستند. این اتاق دارای دو تخت کوئین است.
  4. حمام در اتاق هتل همه چیزهایی را که مهمانان برای شستشو و حمام نیاز دارند فراهم می کند.
  5. هتل های بزرگ میزبان کنفرانس ها هستند یا به عنوان مکانی به اندازه کافی بزرگ برای پذیرایی عروسی هستند.
  6. اقامتگاه های هتل اغلب شامل صبحانه برای مهمانان می شود.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b