Meaning and usage of important word
What is definition, meaning and usage of word important

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Important به فارسی با مثالهای کاربردی

وقتی چیزی importantمهم” هست، لازم است یا چیزی است که باید به آن توجه کنیم. نمی توان آن را فراموش کرد؛ باید به خاطر داشت

(نکته ای در مورد تلفظ: im port nt)

کلمه “important” صفتی است که اغلب قبل یا بعد از اسم می آید:

  1. I have an important meeting this morning.
  2. This is an important game for the team.
  3. The students are taking an important exam next week.
  4. There was an important announcement on TV.
  5. Good health is important.
  6. Having loving relationships is important.
  7. Your education is important.
  1. امروز صبح یک جلسه مهم دارم.
  2. این یک بازی مهم برای تیم است.
  3. دانش آموزان هفته آینده در امتحان مهمی شرکت می کنند.
  4. یک اطلاعیه مهم در تلویزیون پخش شد.
  5. سلامتی مهم است.
  6. داشتن روابط عاشقانه مهم است.
  7. تحصیلات شما مهم است.

 

important + مصدر

  1. It’s important to keep your gas tank filled.
  2. It’s important to save money in the bank.
  3. It’s important to include vegetables and fruit in your diet.
  4. An important thing to remember is your social security number.
  1. مهم است که باک بنزین خود را پر نگه دارید.
  2. پس انداز پول در بانک مهم است.
  3. مهم است که سبزیجات و میوه ها را در رژیم غذایی خود بگنجانید.
  4. نکته مهمی که باید به خاطر بسپارید شماره تامین اجتماعی شماست.

 

گاهی اوقات کلمه “important” برای توصیف یک شخص یا یک چیز با اهمیت فرهنگی یا تاریخی استفاده می شود:

  1. Albert Einstein was an important physicist.
  2. He developed some important theories regarding physics.
  3. The Beatles were an important group of musicians.
  4. Their music is considered important to the history of popular music.
  5. The Empire State building is an important building in New York City.
  6. Mount Rushmore, which features the faces of four past U.S. Presidents, is an important monument.
  1. آلبرت اینشتین یک فیزیکدان مهم بود.
  2. او برخی از نظریه های مهم در مورد فیزیک را توسعه داد.
  3. بیتلز گروه مهمی از نوازندگان بود.
  4. موسیقی آنها برای تاریخ موسیقی عامه پسند مهم تلقی می شود.
  5. ساختمان امپایر استیت یک ساختمان مهم در شهر نیویورک است.
  6. کوه راشمور، که چهره چهار رئیس جمهور گذشته ایالات متحده را نشان می دهد، یک بنای تاریخی مهم است.

 

کلمه importance “اهمیت” یک اسم است:

  1. She’s a woman of some importance to her company.
  2. His contributions are of enormous importance to the team.
  3. The importance of this report can not be underestimated.
  1. او زنی است که برای شرکتش اهمیت دارد.
  2. کمک های او برای تیم اهمیت زیادی دارد.
  3. اهمیت این گزارش را نمی توان نادیده گرفت.

 

کلمه importantly “مهم” یک قید است:

  1. Having access to quality health care is necessary, but more importantly, people must learn to monitor and maintain their personal health.
  1. دسترسی به مراقبت های بهداشتی با کیفیت ضروری است، اما مهمتر از آن، مردم باید یاد بگیرند که سلامت شخصی خود را کنترل و حفظ کنند.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b