بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Intimidate به فارسی با مثالهای کاربردی
To intimidate someone قرار است باعث شود که آن شخص احساس عصبی، ترس یا نگرانی کند. منشأ ارعاب می تواند یک شخص یا یک چیز باشد.
این اولین مجموعه از مثال ها از کلمه “intimidate” به عنوان یک فعل استفاده می کند:
- The older boy intimidated the younger boy so much that he left the playground.
- The priest intimidates some members of his congregation when he questions their behavior.
- Are you trying to intimidate me?
- Tim says the weight room and the exercise machines intimidate him.
- She was intimidated by all the rich and famous people at the party. (This sentence uses the passive voice.)
- She was so intimidated by the assignment that she couldn’t even begin working on it.
- Hazel is intimidated by new technology.
- Are you intimidated by someone who speaks English really well?
- He’s intimidating other drivers by tailgating them.
- پسر بزرگتر آنقدر پسر کوچکتر را بترساند که او زمین بازی را ترک کرد.
- کشیش وقتی برخی از اعضای جماعت خود را زیر سوال می برد، آنها را می ترساند.
- آیا می خواهید مرا بترسانید؟
- تیم می گوید اتاق وزنه و دستگاه های ورزشی او را می ترسانند.
- او توسط همه افراد ثروتمند و مشهور در مهمانی مرعوب شد. (این جمله از صدای مفعول استفاده می کند.)
- او آنقدر از این کار ترسیده بود که حتی نتوانست روی آن کار کند.
- هازل با تکنولوژی جدید ترسیده است.
- آیا از کسی که به خوبی انگلیسی صحبت می کند می ترسید؟
- او با دم زدن رانندگان دیگر را مرعوب می کند.
کلمات “intimidating” و “intimidated” را می توان به عنوان صفت استفاده کرد:
- Juan finds art galleries to be intimidating.
- Our supervisor is a very intimidating person.
- Our teacher is a little intimidating.
- Hazel finds new technology to be intimidating.
- I feel intimidated.
- An intimidated class full of young students refused to ask the teacher any questions.
- She felt so intimidated by the government that she stopped using her email.
- خوان گالری های هنری را ترسناک می داند.
- سرپرست ما فردی بسیار ترسناک است.
- معلم ما کمی ترسناک است.
- هیزل فناوری جدید را ترسناک می داند.
- من احساس ترس می کنم.
- یک کلاس مرعوب مملو از دانش آموزان جوان حاضر به پرسیدن هر گونه سؤالی از معلم نشدند.
- او چنان از دولت ترسیده بود که دیگر از ایمیل خود استفاده نکرد.
کلمه intimidation یک اسم است:
- Intimidation from other employees caused Gabriel to quit his job.
- Terry refused to give in to the intimidation she felt coming from her boss.
- Showing his gun inside the bar was considered an act of intimidation and he was promptly arrested.
- The company used intimidation and fear to get more work out of their employees.
- ارعاب سایر کارمندان باعث شد که جبرئیل کار خود را رها کند.
- تری از تسلیم شدن در برابر ارعابی که از طرف رئیسش احساس می کرد خودداری کرد.
- نشان دادن اسلحه خود در داخل بار به عنوان یک عمل ارعاب تلقی شد و او بلافاصله دستگیر شد.
- این شرکت از ارعاب و ترس استفاده کرد تا کار بیشتری از کارمندان خود بگیرد.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.