Meaning and usage of invite word
What is definition, meaning and usage of word invite

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Invite به فارسی با مثالهای کاربردی

هنگام درخواست از فرد یا گروهی از افراد برای پیوستن به یک فعالیت از کلمه “invite” استفاده کنید.

  1. My friends invited me to a party.
  2. I was invited to a party. (This sentence is in the passive voice.)
  3. We were invited to stay at a resort.
  4. Our friends invited us.
  5. Were you invited?
  6. Did you get invited?
  7. Jamie invited some of her friends on Facebook to a seminar.
  8. Bob didn’t get invited to the seminar, but he went anyway.
  9. The musician on stage invited everyone in the audience to sing along.
  10. A woman working in the grocery store invited customers to sample some cheese.
  11. The announcer at the game invited the fans to stand for the singing of the national anthem.
  1. دوستانم مرا به یک مهمانی دعوت کردند.
  2. من به یک مهمانی دعوت شده بودم. (این جمله با صدای مفعول است.)
  3. از ما برای اقامت در یک استراحتگاه دعوت شد.
  4. دوستان ما را دعوت کردند.
  5. دعوت شدی؟
  6. دعوت شدی؟
  7. جیمی تعدادی از دوستانش را در فیس بوک به سمیناری دعوت کرد.
  8. باب به سمینار دعوت نشد، اما به هر حال رفت.
  9. نوازنده روی صحنه از همه حاضران دعوت کرد تا با هم آواز بخوانند.
  10. زنی که در خواربارفروشی کار می کرد از مشتریان دعوت کرد تا مقداری پنیر را امتحان کنند.
  11. گوینده این بازی از هواداران دعوت کرد تا برای خواندن سرود ملی بایستند.

 

کلمات “invited” و “inviting” گاهی اوقات به عنوان صفت استفاده می شود:

  1. The invited guests were told where to sit for lunch.
  2. That cake looks quite inviting. (inviting = appealing)
  3. Some of the people at the wedding reception were uninvited. (uninvited = not invited)
  1. به مهمانان دعوت شده گفته شد که برای ناهار کجا بنشینند.
  2. به نظر می رسد آن کیک بسیار دعوت کننده است. (inviting = جذاب)
  3. برخی از افراد حاضر در جشن عروسی دعوت نشده بودند. (uninvited = دعوت نشده)

 

کلمه invitation “دعوت” یک اسم است:

  1. Invitations were sent to the guests.
  2. We got an invitation to an awards ceremony.
  3. Oscar received a wedding invitation from an old friend.
  4. The young lawyer declined an invitation to join the law firm.
  1. برای مهمانان دعوت نامه ارسال شد.
  2. ما برای مراسم اهدای جوایز دعوت شدیم.
  3. اسکار از یک دوست قدیمی دعوتنامه عروسی دریافت کرد.
  4. این وکیل جوان دعوت به عضویت در شرکت حقوقی را رد کرد.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b