Meaning and usage of jam word
What is definition, meaning and usage of word jam

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Jam به فارسی با مثالهای کاربردی

در اولین مجموعه جملات، کلمه “jam” به این معنی است که چیزی یا شخصی قادر به حرکت نیست یا می تواند به این معنی باشد که چیزی مانع یا محدود کردن حرکت می شود.

  1. There was a big traffic jam following the accident. (This sentence uses “jam” as a noun.)
  2. My photocopier used to get jammed all the time, so we got a new one. (This sentence uses “jam” as a verb.)
  3. There’s a paper jam in the photocopier. (This sentence uses “jam” as a noun.)
  4. Signals to and from cell phones are sometimes jammed by tall buildings.
  5. The stores are often jammed with shoppers after Thanksgiving and before Christmas.
  6. Tokyo is known for having jammed subway cars. (This sentence uses “jam” as an adjective.)
  7. You shouldn’t try to jam too much into your suitcase when you go on a trip. Try to leave a little space.
  1. به دنبال این تصادف ترافیک بزرگی ایجاد شد. (این جمله از “jam” به عنوان اسم استفاده می کند.)
  2. دستگاه فتوکپی من همیشه گیر می کرد، بنابراین یک دستگاه جدید گرفتیم. (این جمله از “jam” به عنوان فعل استفاده می کند.)
  3. یک گیر کاغذ در دستگاه فتوکپی وجود دارد. (این جمله از “jam” به عنوان اسم استفاده می کند.)
  4. سیگنال های ورودی و خروجی تلفن های همراه گاهی اوقات توسط ساختمان های بلند مسدود می شود.
  5. فروشگاه ها اغلب بعد از عید شکرگزاری و قبل از کریسمس مملو از خریداران هستند.
  6. توکیو به دلیل گیر کردن واگن های مترو شهرت دارد. (این جمله از “jam” به عنوان صفت استفاده می کند.)
  7. وقتی به سفر می روید، نباید سعی کنید زیاد در چمدان خود گیر کنید. سعی کنید کمی فضای خالی بگذارید.

 

نوازندگانی که دور هم جمع میشوند تا music jam بنوازند:

  1. The jam session lasted until two in the morning.
  2. Alan would like to learn how to jam with other musicians who play the blues.
  3. Let’s get together and jam sometime.
  1. جلسه جم تا دو بامداد ادامه داشت.
  2. آلن دوست دارد یاد بگیرد که چگونه با دیگر نوازندگانی که بلوز می‌نوازند، جم کند.
  3. بیا دور هم جمع بشیم و یه وقتایی مرموز کنیم

 

مربا نیز چیزی است که می توانید آن را به شکل میوه پخش شونده میل کنید. شبیه به مارمالاد یا ژله.

  1. Joey loves strawberry jam on toast.
  2. Sarah doesn’t like raspberry jam because of all the seeds in it.
  1. جوی مربای توت فرنگی روی نان تست را دوست دارد.
  2. سارا مربای تمشک را به دلیل تمام دانه های موجود در آن دوست ندارد.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b